به رسم هرروزه پشت پنجره می ایستم و نگاه میکنم به خیابانی
به رسم هرروزه پشت پنجره می ایستم و نگاه میکنم به خیابانی که تو را کم دارد و به شهری که گمت کرده .
دلم شدیدا بوی عطرت را هوس کرده اما مشامم به جز بوی باران بویی را استشمام نمیکند . با نوک انگشتان بی رمق و یخ زده از سرمایم نامت به روی شیشه ی بخار گرفته ی پنجره حک میکنم .
دوست دارم اِی اونی که نمیدونی ❤ ️❤ ️
دلم شدیدا بوی عطرت را هوس کرده اما مشامم به جز بوی باران بویی را استشمام نمیکند . با نوک انگشتان بی رمق و یخ زده از سرمایم نامت به روی شیشه ی بخار گرفته ی پنجره حک میکنم .
دوست دارم اِی اونی که نمیدونی ❤ ️❤ ️
۹.۴k
۱۵ دی ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.