پرونده های مخوف جنایی
پرونده های مخوف جنایی
مقتولین
نام های آنها عبارت است از ماری آن نیکولز،آنی چپمن،الیزابت استراید،کاترین ایدوز ومری جین کلی
تمام مقتولان جک زنانی بودند که به بدکاره بودن شهرت داشتند و منبع درآمدشان روسپی گری بود. تمام قتل ها در خیابان ها یا کوچه های عموماً خلوت رخ داده بود و هیچ کدام آنها در محیط های سربسته اتفاق نیفتاده بود. تمام قتل ها هم در ساعت های آخر شب یا اوایل بامداد رخ می داد. در اکثر قتل های منتسب به جک، سینه مقتولان شکافته شده و بدن آنها سلاخی شده بود و گاه برخی ارگان های داخلی بدن آنها خارج شده بود و این باعث شد که این تئوری قوت بگیرد که قاتل در واقع یک پزشک یا پژوهشگر است که برای دسترسی به اندام تازه انسانی اقدام به این قتل ها می کند. اما خارج کردن ارگان ها فقط در سه مورد از قتل ها رخ داده بود و برای همین این تئوری از سوی خیلی ها رد شد. مساله دیگر در مورد قتل ها این بود که در محل قتل ها خون بسیار کمی پیدا شده بود، این مساله این تئوری را تقویت کرد که قاتل اول زنان را خفه می کرد و بعد آنها را مورد سلاخی قرار می داده است. اتفاق جالبی که در مورد جک ده ریپر افتاد این بود که روزنامه های انگلیسی به شدت از این سوژه استقبال کردند چرا که تیراژ آنها به شدت افزایش یافت و در مورد برخی روزنامه ها به چهار برابر رسید. برای همین بود که این روزنامه ها پس از پنج قتل رخ داده در زمستان 1888 هرازچندگاهی یک قتل را در لندن به جک منتسب و گاه نیز داستان هایی در مورد شناسایی جک منتشر می کردند. بسیاری از کارشناسان معتقدند ماجرای جک باعث رواج فرهنگ روزنامه خوانی در لندن و انگلستان و فراگیری این فرهنگ شده است. در این مقطع یک ستون ثابت روزنامه ها انتقاد از نیروی پلیس لندن بود که در دستگیر کردن این قاتل به جایی نرسید. براساس مستندات روزنامه ها نیروهای پلیس گاه تنها چند دقیقه پس از ارتکاب قتل ها به محل انجام آنها می رسیده اند اما تعلل آنها باعث فرار قاتل از صحنه شده بود.
مقتولین
نام های آنها عبارت است از ماری آن نیکولز،آنی چپمن،الیزابت استراید،کاترین ایدوز ومری جین کلی
تمام مقتولان جک زنانی بودند که به بدکاره بودن شهرت داشتند و منبع درآمدشان روسپی گری بود. تمام قتل ها در خیابان ها یا کوچه های عموماً خلوت رخ داده بود و هیچ کدام آنها در محیط های سربسته اتفاق نیفتاده بود. تمام قتل ها هم در ساعت های آخر شب یا اوایل بامداد رخ می داد. در اکثر قتل های منتسب به جک، سینه مقتولان شکافته شده و بدن آنها سلاخی شده بود و گاه برخی ارگان های داخلی بدن آنها خارج شده بود و این باعث شد که این تئوری قوت بگیرد که قاتل در واقع یک پزشک یا پژوهشگر است که برای دسترسی به اندام تازه انسانی اقدام به این قتل ها می کند. اما خارج کردن ارگان ها فقط در سه مورد از قتل ها رخ داده بود و برای همین این تئوری از سوی خیلی ها رد شد. مساله دیگر در مورد قتل ها این بود که در محل قتل ها خون بسیار کمی پیدا شده بود، این مساله این تئوری را تقویت کرد که قاتل اول زنان را خفه می کرد و بعد آنها را مورد سلاخی قرار می داده است. اتفاق جالبی که در مورد جک ده ریپر افتاد این بود که روزنامه های انگلیسی به شدت از این سوژه استقبال کردند چرا که تیراژ آنها به شدت افزایش یافت و در مورد برخی روزنامه ها به چهار برابر رسید. برای همین بود که این روزنامه ها پس از پنج قتل رخ داده در زمستان 1888 هرازچندگاهی یک قتل را در لندن به جک منتسب و گاه نیز داستان هایی در مورد شناسایی جک منتشر می کردند. بسیاری از کارشناسان معتقدند ماجرای جک باعث رواج فرهنگ روزنامه خوانی در لندن و انگلستان و فراگیری این فرهنگ شده است. در این مقطع یک ستون ثابت روزنامه ها انتقاد از نیروی پلیس لندن بود که در دستگیر کردن این قاتل به جایی نرسید. براساس مستندات روزنامه ها نیروهای پلیس گاه تنها چند دقیقه پس از ارتکاب قتل ها به محل انجام آنها می رسیده اند اما تعلل آنها باعث فرار قاتل از صحنه شده بود.
۳۴.۱k
۱۶ دی ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.