کجاست...؟روزی به قصد دانستن جای تواز همه پرسیدم:کجاست؟زمی
کجاست...؟روزی به قصد دانستن جای تواز همه پرسیدم:کجاست؟زمین گفت: من هم منتظرم،هر چه می گردم نمی یابم.آسمان گفت:چشمان من چنان بر زمین دوخته است،تا اگر آمد چکه چکه بسرایمش.دریا گفت: هر روز به چشمان آسمان خیره ام،تا اگر آمد موج موج خبر آمدنش فریاد کنم.درخت گفت: قد می کشمتا اگر آمد،برگ برگ راه آمدنش مهیا سازم.و من به خود گفتم:کجاست؟ همه منتظرند،پس من هم می نویسم تا اگر آمد،واژه واژه همه احساس حیات را برایش افشا کنم.
۱.۲k
۱۹ شهریور ۱۳۹۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.