به شب و پنجره بسپار که بر می گردم
به شب و پنجره بسپار که بر می گردم
عشق را زنده نگه دار که بر می گردم
گفته بودی دو سحر چشم به راهم بودی
به همان دیده بیدار که بر می گردم
پرده ی تیره ی آن پنجره ها را بردار
روی رف آیینه بگذار که بر می گردم
پشت در را اگر انداخته ای حرفی نیست
به شب و پنجره بسپار که بر می گردم
عشق را زنده نگه دار که بر می گردم
گفته بودی دو سحر چشم به راهم بودی
به همان دیده بیدار که بر می گردم
پرده ی تیره ی آن پنجره ها را بردار
روی رف آیینه بگذار که بر می گردم
پشت در را اگر انداخته ای حرفی نیست
به شب و پنجره بسپار که بر می گردم
۸.۹k
۰۳ بهمن ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.