نمیدانم چقدر در جریانی ولی؛ آدم که دیوانه باشد دیوانه پسن

نمیدانم چقدر در جریانی ولی؛ آدم که دیوانه باشد دیوانه پسند می شود...
فکرش را بکن؛
بیخیالِ تمام مشکلات و مشغَله ها؛یک عصر جمعه ، بجای رفتن به رستوران های مجلل و شهربازی و مراکز خرید؛ دست یارت را بگیری و روی خرپشته، لَم بدهید و کنار هم روبه رویِ کلی پنجره ، برای خودتان رویا ببافید...!
میدانی باید دیوانه باشی تا بفهمی چه می گویم...این روزها سادگی ، عجیب به دل مینشیند؛از همان هایی که املت هایش خوشمزه تر از چلوکباب و زرشک پلو های آنچنانیست...همان هایی که ‎پخش کردن موهایت برای دلبری کافیست...
مثلا باید دیوانه باشی که معنی جشن های دونفره ، که شروعش کیک خانگی و دوتا شمع و پایانش آهنگ ملایم و رقص یواشکی که شاهدش فقط خداست ، را مزه مزه کنی...
مطمئنم شیرینی اَش را در هیچ شبی پیدا نخواهی کرد...
اصلا دیوانگی رابطه مستقیمی با عشق دارد؛
مثلا؛گرفتن یک لقمه برای یار و دیدن هلال لبهایش،اسمش عشق نیست؟!
دست از عاقل بودن بردارید...
همین لحظه های باقی مانده ی زندگیتان را دیوانگی کنید و دیوانه پسند باشید...