هیچ وقت از فاصله ها نمی ترسیدم.
هیچ وقت از فاصله ها نمی ترسیدم.
فکر می کردم تا دلَم برایت تنگ شد
خودم را سرگرم کاری می کنم و حواسـم از تو پرت می شود.
کتابی بر می دارم و می خوانم،
به تماشای تلویزیون می نشینم و یک فنجان چای را تمام می کنم.
خیلی که تحمل خانه سخت باشد
می روم پیاده روی...
امّا
حالا
به قرآن دلتنگی دارد خفه ام می کند!
💙❤
فکر می کردم تا دلَم برایت تنگ شد
خودم را سرگرم کاری می کنم و حواسـم از تو پرت می شود.
کتابی بر می دارم و می خوانم،
به تماشای تلویزیون می نشینم و یک فنجان چای را تمام می کنم.
خیلی که تحمل خانه سخت باشد
می روم پیاده روی...
امّا
حالا
به قرآن دلتنگی دارد خفه ام می کند!
💙❤
۶.۷k
۰۹ فروردین ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.