نمی دانم چیستی !
نمی دانم چیستی !
آنقدر می دانم که
هر گاه واژگان به تو رسیدند مبهم شدند
و هرگز نتوانستند تو را به من برسانند
چگونه می توانم ترجماني از تو داشته باشم هنگامی که در وهم و خیال هم نمی گنجی
به هر کجا که می رسم ,رد پایی از تو باقیست....
شاید روی زمین نباشد
اما در دلم هست.....
آنقدر می دانم که
هر گاه واژگان به تو رسیدند مبهم شدند
و هرگز نتوانستند تو را به من برسانند
چگونه می توانم ترجماني از تو داشته باشم هنگامی که در وهم و خیال هم نمی گنجی
به هر کجا که می رسم ,رد پایی از تو باقیست....
شاید روی زمین نباشد
اما در دلم هست.....
۸۲۸
۱۰ مهر ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.