دانلود رمان زندگی خصوصی
دانلود رمان زندگی خصوصی
نویسنده: منا معیری
ژانر: عاشقانه، اجتماعی
تعدا صفحات: 1142
خلاصه:
رمان زندگی خصوصی داستان زندگی مردی را روایت می کند که با همه ی فراز و نشیب ها مرد خانواده است، پدر خانواده است.
هر چند او بعضی وقت ها درگیر زندگی خصوصی خودش می شود…
بخشی از رمان زندگی خصوص:
لعنت به همه ی پول های دنیا، اما نمی گذاشههت شههاپور حقش را بخورد.
دنبال شاپورازدرگاهی کنار آشپزخانهگذشتورسید به دخمه ی پشتآن
کهگاهی آنجا ا ستراحت می کرد. شاپور خودش راروی صندلی انداخت:
عمراکسی که از اینجا رفت و بذارم برگرده … ولی دلم برات میسوزه.
پوزخندی زد: دلسوزی نمی خوام.
-عاطی خانم لج نکن … هم توبه این کار احتیاج داری … هم من به تو!
فقط خوا ستم یه چند ماهی کار یاد بگیرمتا بتونم برای خودم یه ساندویچیهیچ احتیاجی به این کار ندارم. می شههینم تو خونه آقام خرجمومی ده؛
بزنم.
-توگفتی منم باورکردم؟یعنی می خوای بگی یه بابای آدم ح سابی داری و
همین جوری محض تفنن اومدی گارسونی و ظرفشوری؟!
نگاهش را داد به چشم های همیشه خمار شاپور: منظور؟!!
با پا محکم کوبید روی زمین: اشههتباه شههنیدی! پول منو بده … نمی خوامعاطی خانم با ما به از این باش. شنیدم آبجی خانمت…
اینجاکارکنم.
-عاطفه!
-عاطفه نه و خانم معروف! پولمو بده برم تا اینجا رو نذاشتم رو سرم…
قبل آن که تکانی بخورد شاپور سمتش خیزی بردا شت و د ستش را پیچاند:
چهغلطی بکنی؟!
آخی گفت و خم شد: آی … آی … دستم … ولم کن گنده ب … آی…
سر شاپورتاروی صورتش خم شد: پررو بازی درنیاربرای من بچه … من
اگه امثال تورو نشناسم که به درد نمی خورم.
پررویی کرد: االن هم به درد نمی خوری…
سر شاپوربهگوشش چسبید. از روی روسری هم داغی نفسش را حس می
کرد: می خوای بهت نشون بدم به چه دردی میخورم قناری؟
زانوی راستش را باال آورد وکوبید الی پای شاپور: ولم کن کثافت…
به محضباز شهدن دسهت شهاپورو خم شهدنش عقب پرید. قلبش تند میآخ…
کوب ید. اولین باری نبود که گیر همچین ک ثافت هایی میف تاد … ا ما اولین
باری بودکهکسههی جرات می کرد داغی نفسههش را بهگوشههش بچسههباند:
کثافت … برو با اهلش حال کن … من تف هم توروت نمیندازم!
چند قدمی عقب رفت: پولمو حاضههر می کنی م یام می برم. به خدا اگهآدمت می کنم … منو… می زنی؟!
بخوای بامبول سوارکنی آبرو نمیذارم برات تو بازار،شنیدی؟
http://mahroman.xyz/%d8%af%d8%a7%d9%86%d9%84%d9%88%d8%af-%d8%b1%d9%85%d8%a7%d9%86-%d8%b2%d9%86%d8%af%da%af%db%8c-%d8%ae%d8%b5%d9%88%d8%b5%db%8c-%d8%a8%d8%b1%d8%a7%db%8c-%da%a9%d8%a7%d9%85%d9%be%db%8c%d9%88%d8%aa%d8%b1/
نویسنده: منا معیری
ژانر: عاشقانه، اجتماعی
تعدا صفحات: 1142
خلاصه:
رمان زندگی خصوصی داستان زندگی مردی را روایت می کند که با همه ی فراز و نشیب ها مرد خانواده است، پدر خانواده است.
هر چند او بعضی وقت ها درگیر زندگی خصوصی خودش می شود…
بخشی از رمان زندگی خصوص:
لعنت به همه ی پول های دنیا، اما نمی گذاشههت شههاپور حقش را بخورد.
دنبال شاپورازدرگاهی کنار آشپزخانهگذشتورسید به دخمه ی پشتآن
کهگاهی آنجا ا ستراحت می کرد. شاپور خودش راروی صندلی انداخت:
عمراکسی که از اینجا رفت و بذارم برگرده … ولی دلم برات میسوزه.
پوزخندی زد: دلسوزی نمی خوام.
-عاطی خانم لج نکن … هم توبه این کار احتیاج داری … هم من به تو!
فقط خوا ستم یه چند ماهی کار یاد بگیرمتا بتونم برای خودم یه ساندویچیهیچ احتیاجی به این کار ندارم. می شههینم تو خونه آقام خرجمومی ده؛
بزنم.
-توگفتی منم باورکردم؟یعنی می خوای بگی یه بابای آدم ح سابی داری و
همین جوری محض تفنن اومدی گارسونی و ظرفشوری؟!
نگاهش را داد به چشم های همیشه خمار شاپور: منظور؟!!
با پا محکم کوبید روی زمین: اشههتباه شههنیدی! پول منو بده … نمی خوامعاطی خانم با ما به از این باش. شنیدم آبجی خانمت…
اینجاکارکنم.
-عاطفه!
-عاطفه نه و خانم معروف! پولمو بده برم تا اینجا رو نذاشتم رو سرم…
قبل آن که تکانی بخورد شاپور سمتش خیزی بردا شت و د ستش را پیچاند:
چهغلطی بکنی؟!
آخی گفت و خم شد: آی … آی … دستم … ولم کن گنده ب … آی…
سر شاپورتاروی صورتش خم شد: پررو بازی درنیاربرای من بچه … من
اگه امثال تورو نشناسم که به درد نمی خورم.
پررویی کرد: االن هم به درد نمی خوری…
سر شاپوربهگوشش چسبید. از روی روسری هم داغی نفسش را حس می
کرد: می خوای بهت نشون بدم به چه دردی میخورم قناری؟
زانوی راستش را باال آورد وکوبید الی پای شاپور: ولم کن کثافت…
به محضباز شهدن دسهت شهاپورو خم شهدنش عقب پرید. قلبش تند میآخ…
کوب ید. اولین باری نبود که گیر همچین ک ثافت هایی میف تاد … ا ما اولین
باری بودکهکسههی جرات می کرد داغی نفسههش را بهگوشههش بچسههباند:
کثافت … برو با اهلش حال کن … من تف هم توروت نمیندازم!
چند قدمی عقب رفت: پولمو حاضههر می کنی م یام می برم. به خدا اگهآدمت می کنم … منو… می زنی؟!
بخوای بامبول سوارکنی آبرو نمیذارم برات تو بازار،شنیدی؟
http://mahroman.xyz/%d8%af%d8%a7%d9%86%d9%84%d9%88%d8%af-%d8%b1%d9%85%d8%a7%d9%86-%d8%b2%d9%86%d8%af%da%af%db%8c-%d8%ae%d8%b5%d9%88%d8%b5%db%8c-%d8%a8%d8%b1%d8%a7%db%8c-%da%a9%d8%a7%d9%85%d9%be%db%8c%d9%88%d8%aa%d8%b1/
۵.۰k
۲۱ فروردین ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.