ای حسین!
ای حسین!
تو در این دشت، چه خواندی که هنوز
سنگ های «جبل الرّحمه» از گریه تو نالانند؟
در دعای عرفه،
تو چه گفتی، تو چه خواندی که هنوز
تب عرفان تو در پهنه این دشت به جاست؟
ای حسین!
عشق را هم ز تو باید آموخت
و مناجات و صمیمیت را
و عبودیت را.
دشت از نام تو عرفان دارد.
و شب، از یاد تو عطرآگین است.
تو در این دشت، چه خواندی که هنوز
سنگ های «جبل الرّحمه» از گریه تو نالانند؟
در دعای عرفه،
تو چه گفتی، تو چه خواندی که هنوز
تب عرفان تو در پهنه این دشت به جاست؟
ای حسین!
عشق را هم ز تو باید آموخت
و مناجات و صمیمیت را
و عبودیت را.
دشت از نام تو عرفان دارد.
و شب، از یاد تو عطرآگین است.
۵۰۴
۱۲ مهر ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.