رمان شیطنت در راه عشق
رمان شیطنت در راه عشق
پارت_۵۰
رز گفت
_اِ سورن نداشتیما باید برامون هم ساز بزنی هم بخونی
_اوپس!جلل جالب تا حالا خوندنشو نشنیدم"
بخاطر همین نگاهش کردمو گفتم
_هوی سورن رو نکردی؟زود برامون هم میخونی هم میزنی تا مغزتو تو همین دریا شستشو ندادم
بعد رومو طرف دریا کردمو گفتم
_حالا خود دانی
سورن یه نگاه بهم کردو گفت
_تو آدم نمیشی نه؟! همه چیو با زور میخوای،خب میتونستی خواهش کنی
_دکی،من بیام از توی جلبک خواهش کنم؟! جمع کن باوا!
بعد با تهدید انگشتمو اوردم بالا رو بهش گفتم
_میزنی دیگه؟؟وگرنه پخ پخ!
دخترا زدن زیر خنده و گفتن
_پرچمت بالاس رها
نگاهشون کردمو گفتم
_چاخلصتونم دربس
سورن رفت تو ویلا
چند دقیقه بعد با یه تو دستش اومدو رو به روی من نشست
_خب بفرمایید اینم گیتار حالا آهنگ درخواستی چیه؟؟
همه داشتن فکر مبکردن
که یهو هاووش گفت
_داداش قربونت حس میکنم از مهدی یغمایی رو بخون
همه موافقتمونو گفتیم
و سورن شروع کرد
حس میکنم تو رو
تو هر شب خودم
من عاشق همین،احساسه تو شدم
حست جهانمو،وارونه میکنه
حس میکنم تورو یه عمره تو خودم
بازم به من بگو دیر عاشقت شدم
کشتی غرورمو دیوونگی کنم
"به اینجای اهنگ که رسید تو چشمام زل زد منم به اون دوتیله نگاه کردمهردو غرق شدیم"
بازم منو بکش،تا زندگی کنم
میمیرم از جنون،تا گریه میکنی
با بغض هر شبت،با من چه میکنی
چشمای خیستو،رو بغض من ببند
من گریه میکنم،حالا برام بخند
من در کنار تو،دریای خاطرم
وا میکنی درو،بی تو کجا برم
با یه ساز پایانی خوشگل تمومش کرد
همه شروع کردن به دست زدن
اما سورن هنوز تو چشمام نگاه میکرد
رز گفت
_عالی بود براوو
نریمان گفت
_خب خب حالا کی میخواد بخونه دیگه کی؟؟
همه به هاووش نگاه کردن که سریع گفت
_او نه رو من حساب نکنینا من اصلا حسشو ندارم
یهو از دهنم پرید
_آقایون داداشام من بهتون افتخار میدمو میخونم
همه با تعجب بهم نگاه میکردن
سورن با تعجب گفت
_تو بلدی؟!
_په چی
_مطمئنی
_سورن میزنمتا
_باشه باشه دستتو به خون کسی آلوده نکن
_بهش فکر میکنم حالا اون گیتارو رد کن
گیتارو گرفتمو گفتم
_فقط شاد میخونم
همون موقع صحرا و سونیا گفتن ما میریم تو ویلا
بهتر! والا بدون اون دوتا نچسب بیشتر خوش میگذشت
نسیم با تعجب نگاهم کردو گفت
_نه باورم نمیشه تو یه کار خوبی هم بلد بودیو رو نمیکردی!!
_خب دیگه ماییم جوجه فوکول
گیتارو گرفتمو یه ژست گرفتم
صدامو بلند کردمو با لحنو حالت لاتی شروع کردم
یه جورایی نازنین خیلی میخوامت حالیته؟
دل ما بدجوری افتاده تو دامنت حالیته؟
خودمون بازیگریم بازی واسه ما در نیار
تا بگی"ف"میخونیم اند کلامت حالیته؟
تو بگو ما را زدی تو بگو ما را زدی
ما هم همجا میگیم آره
خوش دارم خوش باشی تو خیال خامت حالیه؟
پارت_۵۰
رز گفت
_اِ سورن نداشتیما باید برامون هم ساز بزنی هم بخونی
_اوپس!جلل جالب تا حالا خوندنشو نشنیدم"
بخاطر همین نگاهش کردمو گفتم
_هوی سورن رو نکردی؟زود برامون هم میخونی هم میزنی تا مغزتو تو همین دریا شستشو ندادم
بعد رومو طرف دریا کردمو گفتم
_حالا خود دانی
سورن یه نگاه بهم کردو گفت
_تو آدم نمیشی نه؟! همه چیو با زور میخوای،خب میتونستی خواهش کنی
_دکی،من بیام از توی جلبک خواهش کنم؟! جمع کن باوا!
بعد با تهدید انگشتمو اوردم بالا رو بهش گفتم
_میزنی دیگه؟؟وگرنه پخ پخ!
دخترا زدن زیر خنده و گفتن
_پرچمت بالاس رها
نگاهشون کردمو گفتم
_چاخلصتونم دربس
سورن رفت تو ویلا
چند دقیقه بعد با یه تو دستش اومدو رو به روی من نشست
_خب بفرمایید اینم گیتار حالا آهنگ درخواستی چیه؟؟
همه داشتن فکر مبکردن
که یهو هاووش گفت
_داداش قربونت حس میکنم از مهدی یغمایی رو بخون
همه موافقتمونو گفتیم
و سورن شروع کرد
حس میکنم تو رو
تو هر شب خودم
من عاشق همین،احساسه تو شدم
حست جهانمو،وارونه میکنه
حس میکنم تورو یه عمره تو خودم
بازم به من بگو دیر عاشقت شدم
کشتی غرورمو دیوونگی کنم
"به اینجای اهنگ که رسید تو چشمام زل زد منم به اون دوتیله نگاه کردمهردو غرق شدیم"
بازم منو بکش،تا زندگی کنم
میمیرم از جنون،تا گریه میکنی
با بغض هر شبت،با من چه میکنی
چشمای خیستو،رو بغض من ببند
من گریه میکنم،حالا برام بخند
من در کنار تو،دریای خاطرم
وا میکنی درو،بی تو کجا برم
با یه ساز پایانی خوشگل تمومش کرد
همه شروع کردن به دست زدن
اما سورن هنوز تو چشمام نگاه میکرد
رز گفت
_عالی بود براوو
نریمان گفت
_خب خب حالا کی میخواد بخونه دیگه کی؟؟
همه به هاووش نگاه کردن که سریع گفت
_او نه رو من حساب نکنینا من اصلا حسشو ندارم
یهو از دهنم پرید
_آقایون داداشام من بهتون افتخار میدمو میخونم
همه با تعجب بهم نگاه میکردن
سورن با تعجب گفت
_تو بلدی؟!
_په چی
_مطمئنی
_سورن میزنمتا
_باشه باشه دستتو به خون کسی آلوده نکن
_بهش فکر میکنم حالا اون گیتارو رد کن
گیتارو گرفتمو گفتم
_فقط شاد میخونم
همون موقع صحرا و سونیا گفتن ما میریم تو ویلا
بهتر! والا بدون اون دوتا نچسب بیشتر خوش میگذشت
نسیم با تعجب نگاهم کردو گفت
_نه باورم نمیشه تو یه کار خوبی هم بلد بودیو رو نمیکردی!!
_خب دیگه ماییم جوجه فوکول
گیتارو گرفتمو یه ژست گرفتم
صدامو بلند کردمو با لحنو حالت لاتی شروع کردم
یه جورایی نازنین خیلی میخوامت حالیته؟
دل ما بدجوری افتاده تو دامنت حالیته؟
خودمون بازیگریم بازی واسه ما در نیار
تا بگی"ف"میخونیم اند کلامت حالیته؟
تو بگو ما را زدی تو بگو ما را زدی
ما هم همجا میگیم آره
خوش دارم خوش باشی تو خیال خامت حالیه؟
۱۵.۱k
۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.