بازباران..
بازباران..
باز باران، باترانه. باصدای گریه هایم همصداشد زیر پایم..
خِش خِش برگهای پاییز، آن خزانی پربهانه..
گرچه بارید برتن من.
قطره های ریز باران،
همصدا با اشک چشمم..
گرم وسوزان دانه دانه.
خواندم و از تونوشتم.
شعرهایی که سرودم
.قصه هایی از نگاهت..
زیر باران با زبانی عاشقانه....
گفته بودم عاشق هستم.
دل به دنیای تو بستم.
هم تورا درخواب دیدم.
چشم توبیتاب دیدم.
گفته بودم از چه رو اشک؟.
اشکهایی پربهانه..
یاد دارم روزگاری. در شبی بارانی و سرد.
باتو در یک جاده بودم.
دستهامان قفلِ در هم،
باهم از آنجا گذشتیم.تا رسیدیم سوی خانه..
بعداز آن دیگر نشد تا،
قصه ای از تو بسازم. یا که گیرم دست گرمت. بگذریم در زیر باران.. با دوقلبی عاشقانه.
باز باران !بازباران باترانه. پر بهانه..
بی توماندم بی ترانه،
#بهزاد
باز باران، باترانه. باصدای گریه هایم همصداشد زیر پایم..
خِش خِش برگهای پاییز، آن خزانی پربهانه..
گرچه بارید برتن من.
قطره های ریز باران،
همصدا با اشک چشمم..
گرم وسوزان دانه دانه.
خواندم و از تونوشتم.
شعرهایی که سرودم
.قصه هایی از نگاهت..
زیر باران با زبانی عاشقانه....
گفته بودم عاشق هستم.
دل به دنیای تو بستم.
هم تورا درخواب دیدم.
چشم توبیتاب دیدم.
گفته بودم از چه رو اشک؟.
اشکهایی پربهانه..
یاد دارم روزگاری. در شبی بارانی و سرد.
باتو در یک جاده بودم.
دستهامان قفلِ در هم،
باهم از آنجا گذشتیم.تا رسیدیم سوی خانه..
بعداز آن دیگر نشد تا،
قصه ای از تو بسازم. یا که گیرم دست گرمت. بگذریم در زیر باران.. با دوقلبی عاشقانه.
باز باران !بازباران باترانه. پر بهانه..
بی توماندم بی ترانه،
#بهزاد
۳.۲k
۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.