نارنجک های دود زا...!
نارنجکهای دودزا...!
1- بسیاری بر این باور بودند- و شاید هنوز هم هستند- که «ابوموسی اشعری» اگرچه از اصحاب رسول خدا(ص) و در مواردی، حاکم برخی از ولایات بود، ولی از جمله خواص سادهلوح و بیبصیرت بود و به همین علت در ماجرای حکمیت از عمروعاص که شخصی زیرک و حسابگر بود فریب خورد و نتیجه آن شد که نباید میشد و علی علیهالسلام را از خلافت عزل کرد! این اما، فقط ظاهر ماجراست و سکه حکمیت روی دیگری هم دارد و آن این که جناب ابوموسی از خواص بسیار ثروتمند بود تا آنجا که وقتی از شهری به شهر دیگر، کوچ میکرد اشیاء قیمتی و گرانبهای خود- و نه زیلو و حصیر و امثال آن- را بر پشت 40 شتر حمل میکرد!
حالا به جنگ صفین و ماجرای حکمیت باز میگردیم و این پرسش را پیش میکشیم که آیا جناب ابوموسی با آنهمه ثروت انبوه میتواند به حاکمیت و خلافت امیرالمومنین علیهالسلام رغبتی داشته باشد؟ خلافت کسی که در همان روزهای نخست بعد از رسیدن به خلافت- ظاهری- تأکید میکند؛ کسانی که اموالی از بیتالمال مسلمین را به ناحق تصرف کردهاند، حتی اگر از آن اموال مهریهای برای همسران خویش نهاده و یا خشتی بر خشت گذارده باشند، از آنان پس خواهد گرفت. بدیهی است که کلان سرمایهداران و صاحبان ثروت انبوه نمیتوانند به حاکمیت علی علیهالسلام تمایل و رغبتی داشته باشند.
همین جا باید اشاره کرد که برخی از خواص آن دوران درباره علت مخالفت خویش با زعامت امیرالمومنین علیهالسلام میگفتند «علی(ع) سختگیر است»! و راست میگفتند، مولای ما سختگیر بود اما نمیگفتند که علی(ع) نسبت به زیادهطلبان و قانونشکنان سختگیر بود وگرنه تاریخ بشر برای تودههای مردم و مخصوصا محرومان و مستضعفان پدری مهربانتر از محمد(ص) و علی(ع) نمیشناسد. از رسول خدا(ص) است که «انا و علی ابواه هذه الامه... من و علی پدران این امت هستیم».
2- رسول خدا(ص) در حلقه شماری از یاران خود، سلمان، ابوذر، عمار، بلال، خباب، صهیب و... نشسته است. تنی چند از اشراف و ثروتمندان وارد میشوند. میگویند قصد دارند اسلام بیاورند اما، با دیدن یاران پشمینهپوش و بیبهره از مال و منال دنیا در کنار پیامبرخدا(ص) ابرو در هم میکشند و برای پذیرش اسلام شرط میگذارند! ای محمد(ص)؛ در شأن ما نیست که با آنان همنشین باشیم. آنها را از خود دور کن تا اسلام بیاوریم و به تو نزدیک شویم!... در این هنگام فرمان خداوند سبحان نازل میشود که «ای پیامبر! کسانی را که هر بامداد و شامگاهان پروردگار خویش را میخوانند و خشنودی او را میخواهند طرد مکن! نه چیزی از حساب آنان برعهده توست و نه چیزی از حساب تو برعهده ایشان است. اگر آنان را طرد کنی از زمره ستمکاران خواهی بود» (آیه 52 از سوره مبارکه انعام).
3- حالا به چند نمونه - فقط چند نمونه- از رهنمودهای حضرت امام(ره) که دستورالعملهای ماندگار در نسخه حکومتی اسلام است، اشارهای گذرا داریم؛
- «خدا نیاورد آن روزی را که سیاست ما و سیاست مسئولان کشور ما، پشت کردن به دفاع از محرومین و روی آوردن به حمایت از سرمایهدارها گردد و اغنیاء و ثروتمندان از اعتبار و عنایت بیشتری برخوردار شوند. معاذالله که این با سیره و روش انبیاء و امیرالمومنین و ائمه معصومین علیهمالسلام سازگار نیست.»
(صحیفه حضرت امام(ره) جلد 20 ص 341)
- «راستی وقتی که پابرهنهها و گودنشینان و طبقات کم درآمد جامعه ما امتحان و تقید خود را به احکام اسلامی تا سر حد قربانی نمودن چندین عزیز و جوان و بذل همه هستی خود دادهاند و در همه صحنهها بودهاند- و انشاءالله خواهند بود- و سر و جان را در راه خدا میدهند، چرا ما از خدمت به این بندگان خالص حق و این رادمردان شجاع تاریخ بشریت افتخار نکنیم... یک موی سر این کوخنشینان و شهیددادگان به همه کاخ و کاخنشینان شرف و برتری دارد.» (صحیفه امام(ره) جلد 20 ص 342)
-«آنهایی هم که تصور میکنند سرمایهداران و مرفهان بیدرد با نصیحت و پند و اندرز متنبه میشوند و به مبارزان راه آزادی پیوسته و یا به آنان کمک میکنند آب در هاون میکوبند... تنها آنهایی تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند. فقرا و متدینین بیبضاعت گردانندگان و برپادارندگان واقعی انقلابها هستند.» (صحیفه حضرت امام(ره) جلد 21 ص 86)
و دهها نمونه دیگر که فهرست آن نیز به درازا میکشد.
4- رهبر معظم انقلاب تاکید میفرمایند؛
- «این فریب است که کسی ادعا کند برای مردم کار میکند، اما کار او برای طبقات مرفه باشد، نه برای طبقات مستضعف و محروم» 80/3/14
- « در تنظیم برنامههای کشور اصلیترین مسئله عبارت است از رفع فقر و محرومیت و نجات طبقات مستضعف و محروم و پابرهنه، همه برنامههای اقتصادی و تولیدی و سازندگی و رونق اقتصادی باید به این هدف متوجه باشد.» 71/3/7
-
1- بسیاری بر این باور بودند- و شاید هنوز هم هستند- که «ابوموسی اشعری» اگرچه از اصحاب رسول خدا(ص) و در مواردی، حاکم برخی از ولایات بود، ولی از جمله خواص سادهلوح و بیبصیرت بود و به همین علت در ماجرای حکمیت از عمروعاص که شخصی زیرک و حسابگر بود فریب خورد و نتیجه آن شد که نباید میشد و علی علیهالسلام را از خلافت عزل کرد! این اما، فقط ظاهر ماجراست و سکه حکمیت روی دیگری هم دارد و آن این که جناب ابوموسی از خواص بسیار ثروتمند بود تا آنجا که وقتی از شهری به شهر دیگر، کوچ میکرد اشیاء قیمتی و گرانبهای خود- و نه زیلو و حصیر و امثال آن- را بر پشت 40 شتر حمل میکرد!
حالا به جنگ صفین و ماجرای حکمیت باز میگردیم و این پرسش را پیش میکشیم که آیا جناب ابوموسی با آنهمه ثروت انبوه میتواند به حاکمیت و خلافت امیرالمومنین علیهالسلام رغبتی داشته باشد؟ خلافت کسی که در همان روزهای نخست بعد از رسیدن به خلافت- ظاهری- تأکید میکند؛ کسانی که اموالی از بیتالمال مسلمین را به ناحق تصرف کردهاند، حتی اگر از آن اموال مهریهای برای همسران خویش نهاده و یا خشتی بر خشت گذارده باشند، از آنان پس خواهد گرفت. بدیهی است که کلان سرمایهداران و صاحبان ثروت انبوه نمیتوانند به حاکمیت علی علیهالسلام تمایل و رغبتی داشته باشند.
همین جا باید اشاره کرد که برخی از خواص آن دوران درباره علت مخالفت خویش با زعامت امیرالمومنین علیهالسلام میگفتند «علی(ع) سختگیر است»! و راست میگفتند، مولای ما سختگیر بود اما نمیگفتند که علی(ع) نسبت به زیادهطلبان و قانونشکنان سختگیر بود وگرنه تاریخ بشر برای تودههای مردم و مخصوصا محرومان و مستضعفان پدری مهربانتر از محمد(ص) و علی(ع) نمیشناسد. از رسول خدا(ص) است که «انا و علی ابواه هذه الامه... من و علی پدران این امت هستیم».
2- رسول خدا(ص) در حلقه شماری از یاران خود، سلمان، ابوذر، عمار، بلال، خباب، صهیب و... نشسته است. تنی چند از اشراف و ثروتمندان وارد میشوند. میگویند قصد دارند اسلام بیاورند اما، با دیدن یاران پشمینهپوش و بیبهره از مال و منال دنیا در کنار پیامبرخدا(ص) ابرو در هم میکشند و برای پذیرش اسلام شرط میگذارند! ای محمد(ص)؛ در شأن ما نیست که با آنان همنشین باشیم. آنها را از خود دور کن تا اسلام بیاوریم و به تو نزدیک شویم!... در این هنگام فرمان خداوند سبحان نازل میشود که «ای پیامبر! کسانی را که هر بامداد و شامگاهان پروردگار خویش را میخوانند و خشنودی او را میخواهند طرد مکن! نه چیزی از حساب آنان برعهده توست و نه چیزی از حساب تو برعهده ایشان است. اگر آنان را طرد کنی از زمره ستمکاران خواهی بود» (آیه 52 از سوره مبارکه انعام).
3- حالا به چند نمونه - فقط چند نمونه- از رهنمودهای حضرت امام(ره) که دستورالعملهای ماندگار در نسخه حکومتی اسلام است، اشارهای گذرا داریم؛
- «خدا نیاورد آن روزی را که سیاست ما و سیاست مسئولان کشور ما، پشت کردن به دفاع از محرومین و روی آوردن به حمایت از سرمایهدارها گردد و اغنیاء و ثروتمندان از اعتبار و عنایت بیشتری برخوردار شوند. معاذالله که این با سیره و روش انبیاء و امیرالمومنین و ائمه معصومین علیهمالسلام سازگار نیست.»
(صحیفه حضرت امام(ره) جلد 20 ص 341)
- «راستی وقتی که پابرهنهها و گودنشینان و طبقات کم درآمد جامعه ما امتحان و تقید خود را به احکام اسلامی تا سر حد قربانی نمودن چندین عزیز و جوان و بذل همه هستی خود دادهاند و در همه صحنهها بودهاند- و انشاءالله خواهند بود- و سر و جان را در راه خدا میدهند، چرا ما از خدمت به این بندگان خالص حق و این رادمردان شجاع تاریخ بشریت افتخار نکنیم... یک موی سر این کوخنشینان و شهیددادگان به همه کاخ و کاخنشینان شرف و برتری دارد.» (صحیفه امام(ره) جلد 20 ص 342)
-«آنهایی هم که تصور میکنند سرمایهداران و مرفهان بیدرد با نصیحت و پند و اندرز متنبه میشوند و به مبارزان راه آزادی پیوسته و یا به آنان کمک میکنند آب در هاون میکوبند... تنها آنهایی تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند. فقرا و متدینین بیبضاعت گردانندگان و برپادارندگان واقعی انقلابها هستند.» (صحیفه حضرت امام(ره) جلد 21 ص 86)
و دهها نمونه دیگر که فهرست آن نیز به درازا میکشد.
4- رهبر معظم انقلاب تاکید میفرمایند؛
- «این فریب است که کسی ادعا کند برای مردم کار میکند، اما کار او برای طبقات مرفه باشد، نه برای طبقات مستضعف و محروم» 80/3/14
- « در تنظیم برنامههای کشور اصلیترین مسئله عبارت است از رفع فقر و محرومیت و نجات طبقات مستضعف و محروم و پابرهنه، همه برنامههای اقتصادی و تولیدی و سازندگی و رونق اقتصادی باید به این هدف متوجه باشد.» 71/3/7
-
۳.۰k
۱۵ مهر ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.