🌩🐰 ترجمه ی آهنگ Still With You از جونگ کوک
🌩🐰 ترجمه ی آهنگ Still With You از جونگ کوک
•• هنوز با تو ~
با اون صدای محوت که تو گوشم میپیچه
لطفا یه بار دیگه هم اسممو صدا بزن
زیر غروب آفتابِ سردِ یخ زده، بی حرکت ایستادم
ولی بازم میخوام قدم به قدم به سمتت بیام
هنوزم با تو
به این اتاق تیره و تاریک بدون ذره ای روشنایی
نباید بهش عادت میکردم
ولی خیلی برام آشناست و بازم بهش عادت کردم
صدای آروم کولر
اگه همینم نبود
فکر کنم دیگه واقعا درهم میشکستم و میبریدم
با هم خندیدن باهم اشک ریختن
ظاهرا این احساسات ساده برام همه چیز بودن
یعنی کِی وقتش میشه
که بتونم دوباره ببینمت
میخوام تو چشمات نگاه کنم و بگم
دلم برات تنگ شده بود
توی خاطرات به یاد موندنی
دارم تنها میرقصم و بارون رو سرم میباره
وقتی این مه از بین بره و هوا صاف بشه من با پاهای خیس به سمتت میدوم
لطفا اون موقع منو تو آغوشت بگیر
چون ماه تنها به نظر میرسه
چون انگاری داره به روشنی تو آسمون شب گریه میکنه
با وجود اینکه میدونم صبح بلاخره از راه میرسه میخوام توی آسمونت مثل یه ستاره جا بگیرم
یک روزی لحظه ای
اگه میدونستم قراره اینجوری بشه
بیشتر ازش تو ذهنم ثبت میکردم
یعنی کِی وقتش میشه
که بتونم دوباره ببینمت
میخوام تو چشمات نگاه کنم و بگم
دلم برات تنگ شده بود
توی خاطرات به یاد موندنی
دارم تنها میرقصم و بارون رو سرم میباره
وقتی این مه از بین بره و هوا صاف بشه من با پاهای خیس به سمتت میدوم
لطفا اون موقع منو تو آغوشت بگیر
پشت اون لبخند محوی که متوجه منه
میخوام به بنفش دوست داشتنی و زیبایی رنگ بزنم
شاید قدمامون تو جا پای هم دیگه قرار نگیرن
ولی من بازم میخوام این مسیر رو با تو طی کنم
هنوزم باتو
•• هنوز با تو ~
با اون صدای محوت که تو گوشم میپیچه
لطفا یه بار دیگه هم اسممو صدا بزن
زیر غروب آفتابِ سردِ یخ زده، بی حرکت ایستادم
ولی بازم میخوام قدم به قدم به سمتت بیام
هنوزم با تو
به این اتاق تیره و تاریک بدون ذره ای روشنایی
نباید بهش عادت میکردم
ولی خیلی برام آشناست و بازم بهش عادت کردم
صدای آروم کولر
اگه همینم نبود
فکر کنم دیگه واقعا درهم میشکستم و میبریدم
با هم خندیدن باهم اشک ریختن
ظاهرا این احساسات ساده برام همه چیز بودن
یعنی کِی وقتش میشه
که بتونم دوباره ببینمت
میخوام تو چشمات نگاه کنم و بگم
دلم برات تنگ شده بود
توی خاطرات به یاد موندنی
دارم تنها میرقصم و بارون رو سرم میباره
وقتی این مه از بین بره و هوا صاف بشه من با پاهای خیس به سمتت میدوم
لطفا اون موقع منو تو آغوشت بگیر
چون ماه تنها به نظر میرسه
چون انگاری داره به روشنی تو آسمون شب گریه میکنه
با وجود اینکه میدونم صبح بلاخره از راه میرسه میخوام توی آسمونت مثل یه ستاره جا بگیرم
یک روزی لحظه ای
اگه میدونستم قراره اینجوری بشه
بیشتر ازش تو ذهنم ثبت میکردم
یعنی کِی وقتش میشه
که بتونم دوباره ببینمت
میخوام تو چشمات نگاه کنم و بگم
دلم برات تنگ شده بود
توی خاطرات به یاد موندنی
دارم تنها میرقصم و بارون رو سرم میباره
وقتی این مه از بین بره و هوا صاف بشه من با پاهای خیس به سمتت میدوم
لطفا اون موقع منو تو آغوشت بگیر
پشت اون لبخند محوی که متوجه منه
میخوام به بنفش دوست داشتنی و زیبایی رنگ بزنم
شاید قدمامون تو جا پای هم دیگه قرار نگیرن
ولی من بازم میخوام این مسیر رو با تو طی کنم
هنوزم باتو
۱۲.۲k
۱۶ خرداد ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.