پر توان گفت علي ،
پر توان گفت علي ،
تند و دوان گفت،
دُلْدُلِ شير خدا شيهه كشان گفت علي
روزها گفت علي ،
صبح و مسا گفت علي ،
شيعه افتاد زپا ، خواست ز جا گفت علي
گل ما گفت علي ،
حاصل ما گفت علي ،
خاكْ دِلْ ، دل ما گفت علي
جسم و تن گفت علي ،
عقل و بدن گفت علي ،
روح در موقع ايجاد شدن گفت علي
كاف ونون گفت علي ،
كن فيكون گفت علي ،
گلبول و رگ و اكسيژن و خون گفت علي
شاهدم گفت علي ،
معتقدم گفت علي ، مصطفي گفت علي ،
غار حرا گفت علي ،
شب معراج ، محمد به خدا گفت علي
ايليا گفت علي ،
كهف وَري گفت علي ،
من همانم كه خداوند مرا گفت علي
فاطمه گفت علي ،
پيش همه گفت علي ،
نه بترسد، كه بدون واهمه گفت علي
مجتبي گفت علي ،
سبزْ قبا گفت علي،
بين صفين امير الكرما گفت علي
كربلا گفت علي ،
خون خدا گفت علي ،
چيست نام پسران تو شها ؟ گفت علي
اكبرش گفت علي ،
گل پسرش گفت علي ،
رو و مو و ابرو و چشم و سرش گفت علي
هر نفس گفت علي ،
مست ز بس گفت علي ،
قاسم ابن حسن از پشت فرس گفت علي
چه يلي گفت علي ،
ابن ولي گفت علي ،
جنگ تا تنگ شد عباس علي گفت علي
آتشين گفت علي ،
زينب دين گفت علي ،
بر بلنداي فلك صبر، يقين گفت علي
شاپرك گفت علي ،
باغ فدك گفت علي ،
صدو ده بار نمكدان به نمك گفت علي
كم كمك گفت علي ،
خواست كمك گفت علي ،
مستجار آه زد و خورد ترك گفت علي
ناي و ني گفت علي ،
ساغر و مي گفت علي ،
مَردْ ،سلمان سپاهاني ِ جي گفت علي
خون فشان گفت علي ،
نعره كشان گفت علي ،
ذوالفقار عين تبر سينه دران ، گفت علي
پر توان گفت علي ،
تند و دوان گفت، عاشقای مولا...
صفا کنید.
ذات هو گفت علي
حضرت هو گفت علي ،
نام عالي به خودش داد و به او گفت علي
مبتلا گفت دعا ،
گرم دعا گفت علي ،
توبه كرد آدم و هي رو به خدا گفت علي
آب و گل گفت علي ،
بحر خجل گفت علي ،
نوح رد شد ز خطر بس كه به دل گفت علي
با يقين گفت علي
سوي زمين گفت علي ،
اين خليل است كه در آتش كين گفت علي
آن وسط گفت علي ،
او نه غلط گفت علي ،
يوسف از بين زنان رفت فقط گفت علي
المي گفت علي ،
غرق غمي گفت علي ،
يونس اندر شكم حوت همي گفت علي
بحر و بر گفت علي ،
رمل و حجر گفت علي ،
كوه با ناقة صالح چقدر گفت علي
در فضا گفت علي ،
بين هوا گفت علي ،
خواست الياس كند طي سما گفت علي
سوزنش گفت علي ،
پيرهنش گفت علي ،
بافت ادريس لباسي ، به تنش گفت علي
هر كسي گفت علي ،
خوش نفسي گفت علي ،
صبرِايوب كم آورد و بسي گفت علي
لاله گون گفت علي ،
ذكر جنون گفت علي ،
سر يحياي پيمبر پر خون گفت علي
ناگهان گفت علي،
كفش كنان گفت علي ،
كيست موساست كه لكنت به زبان گفت ع ل ی
نگران گفت علي ،
ماند در آن گفت علي ـ
ردشد عيسي ز روي آب روان ـ گفت علي
قلب و دهليز و دو بطن و كبدم گفت علي
یَومُ الْغَديرْ عِيْدُالْاَكْبَرْ
تعجيل در فرج مولا صاحب الزمان(صلوات الله علیه) صلوات
تند و دوان گفت،
دُلْدُلِ شير خدا شيهه كشان گفت علي
روزها گفت علي ،
صبح و مسا گفت علي ،
شيعه افتاد زپا ، خواست ز جا گفت علي
گل ما گفت علي ،
حاصل ما گفت علي ،
خاكْ دِلْ ، دل ما گفت علي
جسم و تن گفت علي ،
عقل و بدن گفت علي ،
روح در موقع ايجاد شدن گفت علي
كاف ونون گفت علي ،
كن فيكون گفت علي ،
گلبول و رگ و اكسيژن و خون گفت علي
شاهدم گفت علي ،
معتقدم گفت علي ، مصطفي گفت علي ،
غار حرا گفت علي ،
شب معراج ، محمد به خدا گفت علي
ايليا گفت علي ،
كهف وَري گفت علي ،
من همانم كه خداوند مرا گفت علي
فاطمه گفت علي ،
پيش همه گفت علي ،
نه بترسد، كه بدون واهمه گفت علي
مجتبي گفت علي ،
سبزْ قبا گفت علي،
بين صفين امير الكرما گفت علي
كربلا گفت علي ،
خون خدا گفت علي ،
چيست نام پسران تو شها ؟ گفت علي
اكبرش گفت علي ،
گل پسرش گفت علي ،
رو و مو و ابرو و چشم و سرش گفت علي
هر نفس گفت علي ،
مست ز بس گفت علي ،
قاسم ابن حسن از پشت فرس گفت علي
چه يلي گفت علي ،
ابن ولي گفت علي ،
جنگ تا تنگ شد عباس علي گفت علي
آتشين گفت علي ،
زينب دين گفت علي ،
بر بلنداي فلك صبر، يقين گفت علي
شاپرك گفت علي ،
باغ فدك گفت علي ،
صدو ده بار نمكدان به نمك گفت علي
كم كمك گفت علي ،
خواست كمك گفت علي ،
مستجار آه زد و خورد ترك گفت علي
ناي و ني گفت علي ،
ساغر و مي گفت علي ،
مَردْ ،سلمان سپاهاني ِ جي گفت علي
خون فشان گفت علي ،
نعره كشان گفت علي ،
ذوالفقار عين تبر سينه دران ، گفت علي
پر توان گفت علي ،
تند و دوان گفت، عاشقای مولا...
صفا کنید.
ذات هو گفت علي
حضرت هو گفت علي ،
نام عالي به خودش داد و به او گفت علي
مبتلا گفت دعا ،
گرم دعا گفت علي ،
توبه كرد آدم و هي رو به خدا گفت علي
آب و گل گفت علي ،
بحر خجل گفت علي ،
نوح رد شد ز خطر بس كه به دل گفت علي
با يقين گفت علي
سوي زمين گفت علي ،
اين خليل است كه در آتش كين گفت علي
آن وسط گفت علي ،
او نه غلط گفت علي ،
يوسف از بين زنان رفت فقط گفت علي
المي گفت علي ،
غرق غمي گفت علي ،
يونس اندر شكم حوت همي گفت علي
بحر و بر گفت علي ،
رمل و حجر گفت علي ،
كوه با ناقة صالح چقدر گفت علي
در فضا گفت علي ،
بين هوا گفت علي ،
خواست الياس كند طي سما گفت علي
سوزنش گفت علي ،
پيرهنش گفت علي ،
بافت ادريس لباسي ، به تنش گفت علي
هر كسي گفت علي ،
خوش نفسي گفت علي ،
صبرِايوب كم آورد و بسي گفت علي
لاله گون گفت علي ،
ذكر جنون گفت علي ،
سر يحياي پيمبر پر خون گفت علي
ناگهان گفت علي،
كفش كنان گفت علي ،
كيست موساست كه لكنت به زبان گفت ع ل ی
نگران گفت علي ،
ماند در آن گفت علي ـ
ردشد عيسي ز روي آب روان ـ گفت علي
قلب و دهليز و دو بطن و كبدم گفت علي
یَومُ الْغَديرْ عِيْدُالْاَكْبَرْ
تعجيل در فرج مولا صاحب الزمان(صلوات الله علیه) صلوات
۸.۰k
۱۹ مهر ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.