سلمان فارسی🌹
سلمان فارسی🌹
سلمان در حالی که استاندار مدائن بود، امّا ظاهری بسیار معمولی و ساده داشت. غریبه ای به او رسید و خیال کرد او حمّال است، به او گفت می توانی بار های مرا تا فلان جا ببری؟ سلمان قبول کرد و بایکدیگر مقدار کرایه را نیز به مقدار یک درهم تعیین کردند. سلمان بار را برداشت و به جلو حرکت کرد و مرد نیز به دنبال او به راه افتاد، ناگهان مرد متوجّه شد که مردم مرتب به این حمّال سلام و تعظیم می کنند. وقتی یکی از افرادی که تعظیم کرد ، از کنارش رد شد ، آهسته به او گفت این حمّال کیست ؟ وی جواب داد: او سلمان فارسی استاندار مدائن است. مرد با سرعت جلو آمد و گفت: آقا ببخشید، من نفهمیدم و شما را نشناختم . سلمان فرمود: چه شده! من بار تو را می رسانم و تو هم باید یک درهم را بدهی. من از بیت المال نمی خورم و می خواهم خدمت به تو ، درآمدی داشته باشم و این یک درهم ، خرج شبانه روزم باشد. هم خدمت به خلق خدا و هم استفاده نکردن از بیت المال، هر دو لذّت دارد، امّا نمی توانیم درک کنیم و این معانی را نمی فهمیم. همچنین نقل می کنند که دم مرگ، دیدند سلمان به شدّت گریه می کند . به ایشان گفتند: آقا! شما که ده درجه ایمان را پیموده اید ، چرا در این لحظات گریه می کنید؟ سلمان گفت روایتی از پیعمبر اکرم سلام الله علیها به یادم آمد و برای این گریه می کنم. رسول خدا صل الله علیه و اله می فرمودند: در روز قیامت گردنه هایی است و از این گردنه ها نمی گذرند، مگر سبک باران:1
راوی می گوید: اطراف سلمان را نگاه کردم که ببینم چرا او سنگین بار است؟ دیدم یک مغازه دارد که هم منزل و هم استانداری اوست، یک پوست گوسفند هست که هم فرش اطاقش شده و هم رختخواب اوست، یک قلم و دوات برای نوشتن و یک آفتابه گلی و کاسه گلی برای امور ضروری ؛ امّا باز می گوید: سنگین بارم و حقّ الناس مشکل است. معلوم است که این فرد در دنیا و آخرت لذت می برد و بالاترین لذّتش اینست که حقّ الناس بر عهده ندارد و تا می توانسته به خلق خدا خدمت کرده است . این گونه رفتار ها مشکل نیست و ما مشکل می پنداریم. یکی از کار های بزرگ شیطان درون و شیطان برون همین است که راه مستقیم را مشکل جلوه می دهد؛ امّا راه کج را زینت می بخشد:2
وقتی کسی فریب شیطان را بخورد ، آنگاه راه را عوضی می گیرد و خیال می کند جهنّم رفتن آسان است و بهشت رفتن مشکل است، در حالی که کاملاً برعکس است. دلیل سهولت در رسیدن به بهشت هم معلوم است ، زیرا پاگذاشتن روی وجدان اخلاقی و عقل و فطرت ، کار مشکلی است؛ مانند این که ظالمی روی سینه شما پا بگذارد و با کفش فشار دهد. برخی از افراد مرتب قلبشان را تحت فشار قرار می دهند و با عقل و وجدان اخلاقی مخالفت می کنند و آن ها را نابود می کنند، ولی خودشان متوجّه نیستند.
#آیت_الله_مظاهری
سلمان در حالی که استاندار مدائن بود، امّا ظاهری بسیار معمولی و ساده داشت. غریبه ای به او رسید و خیال کرد او حمّال است، به او گفت می توانی بار های مرا تا فلان جا ببری؟ سلمان قبول کرد و بایکدیگر مقدار کرایه را نیز به مقدار یک درهم تعیین کردند. سلمان بار را برداشت و به جلو حرکت کرد و مرد نیز به دنبال او به راه افتاد، ناگهان مرد متوجّه شد که مردم مرتب به این حمّال سلام و تعظیم می کنند. وقتی یکی از افرادی که تعظیم کرد ، از کنارش رد شد ، آهسته به او گفت این حمّال کیست ؟ وی جواب داد: او سلمان فارسی استاندار مدائن است. مرد با سرعت جلو آمد و گفت: آقا ببخشید، من نفهمیدم و شما را نشناختم . سلمان فرمود: چه شده! من بار تو را می رسانم و تو هم باید یک درهم را بدهی. من از بیت المال نمی خورم و می خواهم خدمت به تو ، درآمدی داشته باشم و این یک درهم ، خرج شبانه روزم باشد. هم خدمت به خلق خدا و هم استفاده نکردن از بیت المال، هر دو لذّت دارد، امّا نمی توانیم درک کنیم و این معانی را نمی فهمیم. همچنین نقل می کنند که دم مرگ، دیدند سلمان به شدّت گریه می کند . به ایشان گفتند: آقا! شما که ده درجه ایمان را پیموده اید ، چرا در این لحظات گریه می کنید؟ سلمان گفت روایتی از پیعمبر اکرم سلام الله علیها به یادم آمد و برای این گریه می کنم. رسول خدا صل الله علیه و اله می فرمودند: در روز قیامت گردنه هایی است و از این گردنه ها نمی گذرند، مگر سبک باران:1
راوی می گوید: اطراف سلمان را نگاه کردم که ببینم چرا او سنگین بار است؟ دیدم یک مغازه دارد که هم منزل و هم استانداری اوست، یک پوست گوسفند هست که هم فرش اطاقش شده و هم رختخواب اوست، یک قلم و دوات برای نوشتن و یک آفتابه گلی و کاسه گلی برای امور ضروری ؛ امّا باز می گوید: سنگین بارم و حقّ الناس مشکل است. معلوم است که این فرد در دنیا و آخرت لذت می برد و بالاترین لذّتش اینست که حقّ الناس بر عهده ندارد و تا می توانسته به خلق خدا خدمت کرده است . این گونه رفتار ها مشکل نیست و ما مشکل می پنداریم. یکی از کار های بزرگ شیطان درون و شیطان برون همین است که راه مستقیم را مشکل جلوه می دهد؛ امّا راه کج را زینت می بخشد:2
وقتی کسی فریب شیطان را بخورد ، آنگاه راه را عوضی می گیرد و خیال می کند جهنّم رفتن آسان است و بهشت رفتن مشکل است، در حالی که کاملاً برعکس است. دلیل سهولت در رسیدن به بهشت هم معلوم است ، زیرا پاگذاشتن روی وجدان اخلاقی و عقل و فطرت ، کار مشکلی است؛ مانند این که ظالمی روی سینه شما پا بگذارد و با کفش فشار دهد. برخی از افراد مرتب قلبشان را تحت فشار قرار می دهند و با عقل و وجدان اخلاقی مخالفت می کنند و آن ها را نابود می کنند، ولی خودشان متوجّه نیستند.
#آیت_الله_مظاهری
۱۱.۹k
۳۰ تیر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.