مطالعه کامل برای کسانی که میخوان از کم و کیف این پرونده ج
مطالعه کامل برای کسانی که میخوان از کم و کیف این پرونده جناحی اگاه بشن..!!!
ریحانه قربانی کدامیک شد؛ «طناب دار» یا «بازی رسانهها»
خبرگزاری تسنیم: چرا خون مرحوم سربندی که ۷ سال پیش روی زمین ریخت، امروز و فقط با قصاص ریحانه جباری خشک شد؟
به گزارش خبرنگار قضایی خبرگزاری تسنیم، پس از کشوقوسهای فراوان در پرونده ریحانه جباری، سرانجام سحرگاه امروز با توجه به عدم جلب رضایت خانواده مرحوم سربندی، این متهم در زندان رجاییشهر کرج به دار مجازات آویخته شد.
7 سال قبل بازپرس کشیک دادسرای امور جنایی تهران از وقوع قتل در یکی از خیابانهای تهران باخبر شد و وقتی به محل حادثه رسید با جسد غرق در خون مردی رو به رو شد که روی پلههای مجتمع مسکونی جان باخته بود و پیگیری رد خون روی پلهها او را به 2 طبقه بالاتر و در واحد مسکونی رساند که قتل در آنجا رخ داده بود. بازپرس شاملو فقط 15 ساعت زمان نیاز داشت تا در نقطهای دیگر از تهران، زنگ خانه قاتل را به صدا درآورد و رمزگشایی از این پرونده را آغاز کند.
پرونده ریحانه جباری در نگاه اول هیچ تفاوتی با دیگر پروندههای قتل در دادگاه کیفری نداشت و ندارد؛ دختری جوان به دلایلی اقدام به قتل مردی کرده بود که پیش از آن باهم در ارتباط بودند و روز حادثه پس از آنکه باهم به خانه مرد میانسال رفته بودند، وقتی سربندی مشغول نماز خواندن بود،با ضربه چاقوی ریحانه از پای درآمد.
این روزها دیگر ماجرای قتل سربندی توسط ریحانه جباری را همه به خوبی میدانند و اصرار برخی افراد و رسانهها برای ایجاد شائبه و شایعه در روند دادرسی این پرونده شاملو بازپرس و حسن تردست قاضی این پرونده را بر آن داشت تا برخی از واقعیتهای از یاد رفته و مطالب مطرح نشده را بازگو کنند تا این جوسازیها اذهان مردم را نسبت به این پرونده منحرف نکند.
اما سوالی که با شنیدن نام ریحانه جباری به ذهن میرسد این است که با وجود گذشت این همه سال از قتل مرحوم سربندی، چرا خون ریخته شده در این پرونده هنوز خشک نشده و هم اجرای حکم اعدام طولانی شد و هم تلاشهای گسترده برای جلب رضایت خانواده سربندی بینتیجه ماند.
همانطور که گفته شد این پرونده در تمام ابعاد آن هیچ وجه تمایز قابل توجهی نسبت به سایر پروندههای قتل که در دادگاههای کیفری سراسر کشور رسیدگی میشوند نداشت و چه بسا اگر شایعات مطرح شده درباره شغل و نیات مرحوم سربندی مطرح نمیشد، اصلا به این شکل مورد توجه افکار عمومی و رسانههای داخلی و خارجی قرار نمیگرفت.این پرونده هم مانند سایر پروندهها پس از صدور حکم قصاص برای ریحانه جباری با اعتراض متهم و وکیل مدافعش برای تأیید یا نقض حکم صادره به دیوانعالی کشور ارسال شد که در نهایت پس از مدتها حکم دادگاه درباره قصاص این متهم تأیید شد اما از چند ماه پیش و با آماده شدن زمینههای اجرای حکم، فضاسازی برخی رسانهها، اسم ریحانه جباری را بیشتر روی زبانها انداخت.
بحث جلب رضایت این قاتل در حالی مورد توجه قرار گرفت که حجتالاسلام محسنیاژهای دادستان وقت کل کشور اردیبهشت ماه امسال در نشست خبری خود از بخشش حدود 400 قاتل توسط اولیایدم در سال گذشته خبر داد که این افراد توانسته بودند با جلب رضایت خانواده مقتول (به روشهای مختلف چه پرداخت دیه مورد نظر و چه با واسطه قرار دادن افراد معتمد) از اعدام نجات یابند. اگر آمار نیمه اول امسال را هم به طور ثابت معادل نیمی از آمار سال گذشته در نظر بگیریم، در یکونیم سال گذشته حدود 600 قاتل از قصاص نجات یافتهاند و همچنین اگر این بازه زمانی را از زمان زندانی شدن ریحانه جباری در نظر بگیریم، باز هم باید گفت در این 7 سال تعداد قابل توجهی از محکومان به قصاص با جلب رضایت خانوادههای مقتول به زندگی بازگشتند؛ اما چرا ریحانه جباری در میان این نجاتیافتگان نبود؟
اولین و کوتاهترین جواب به این پاسخ، عدم شفافیت ریحانه در بیان بخشی از واقعیتهای پرونده یا لااقل تظاهر به تمایل نداشتن به بیان واقعیت و سعی در منحرف کردن ذهن قضات مبنی بر دست داشتن فردی دیگر در جریان قتل سربندی بود (شیوهای که برخی از قاتلان برای انحراف مسیر پرونده پیش میگیرند). اما ریحانه ارتکاب قتل توسط او محرز شده بود، هیچگاه حرفی از این فرد نزد.
دومین پاسخ به این سوال را باید در مواجهه وکیل، خانواده ریحانه و برخی رسانههای زنجیرهای داخلی جست؛ پرونده شهلا جاهد یکی از ماندگارترین پروندههای تاریخ جنایی ایران است و قطعا نسلهای آینده نیز تا مدتها درباره این پرونده خواهند شنید. ارتکاب قتل همسر ناصر محمدخانی توسط شهلا جاهد، دستگیری او، اعتراف به قتل و به میان کشیدن پای افراد خیالی به پرونده را در پرونده شهلا جاهد میبینیم و پس از برگزاری جلسات مختلف، نهایتا ارتکا
ریحانه قربانی کدامیک شد؛ «طناب دار» یا «بازی رسانهها»
خبرگزاری تسنیم: چرا خون مرحوم سربندی که ۷ سال پیش روی زمین ریخت، امروز و فقط با قصاص ریحانه جباری خشک شد؟
به گزارش خبرنگار قضایی خبرگزاری تسنیم، پس از کشوقوسهای فراوان در پرونده ریحانه جباری، سرانجام سحرگاه امروز با توجه به عدم جلب رضایت خانواده مرحوم سربندی، این متهم در زندان رجاییشهر کرج به دار مجازات آویخته شد.
7 سال قبل بازپرس کشیک دادسرای امور جنایی تهران از وقوع قتل در یکی از خیابانهای تهران باخبر شد و وقتی به محل حادثه رسید با جسد غرق در خون مردی رو به رو شد که روی پلههای مجتمع مسکونی جان باخته بود و پیگیری رد خون روی پلهها او را به 2 طبقه بالاتر و در واحد مسکونی رساند که قتل در آنجا رخ داده بود. بازپرس شاملو فقط 15 ساعت زمان نیاز داشت تا در نقطهای دیگر از تهران، زنگ خانه قاتل را به صدا درآورد و رمزگشایی از این پرونده را آغاز کند.
پرونده ریحانه جباری در نگاه اول هیچ تفاوتی با دیگر پروندههای قتل در دادگاه کیفری نداشت و ندارد؛ دختری جوان به دلایلی اقدام به قتل مردی کرده بود که پیش از آن باهم در ارتباط بودند و روز حادثه پس از آنکه باهم به خانه مرد میانسال رفته بودند، وقتی سربندی مشغول نماز خواندن بود،با ضربه چاقوی ریحانه از پای درآمد.
این روزها دیگر ماجرای قتل سربندی توسط ریحانه جباری را همه به خوبی میدانند و اصرار برخی افراد و رسانهها برای ایجاد شائبه و شایعه در روند دادرسی این پرونده شاملو بازپرس و حسن تردست قاضی این پرونده را بر آن داشت تا برخی از واقعیتهای از یاد رفته و مطالب مطرح نشده را بازگو کنند تا این جوسازیها اذهان مردم را نسبت به این پرونده منحرف نکند.
اما سوالی که با شنیدن نام ریحانه جباری به ذهن میرسد این است که با وجود گذشت این همه سال از قتل مرحوم سربندی، چرا خون ریخته شده در این پرونده هنوز خشک نشده و هم اجرای حکم اعدام طولانی شد و هم تلاشهای گسترده برای جلب رضایت خانواده سربندی بینتیجه ماند.
همانطور که گفته شد این پرونده در تمام ابعاد آن هیچ وجه تمایز قابل توجهی نسبت به سایر پروندههای قتل که در دادگاههای کیفری سراسر کشور رسیدگی میشوند نداشت و چه بسا اگر شایعات مطرح شده درباره شغل و نیات مرحوم سربندی مطرح نمیشد، اصلا به این شکل مورد توجه افکار عمومی و رسانههای داخلی و خارجی قرار نمیگرفت.این پرونده هم مانند سایر پروندهها پس از صدور حکم قصاص برای ریحانه جباری با اعتراض متهم و وکیل مدافعش برای تأیید یا نقض حکم صادره به دیوانعالی کشور ارسال شد که در نهایت پس از مدتها حکم دادگاه درباره قصاص این متهم تأیید شد اما از چند ماه پیش و با آماده شدن زمینههای اجرای حکم، فضاسازی برخی رسانهها، اسم ریحانه جباری را بیشتر روی زبانها انداخت.
بحث جلب رضایت این قاتل در حالی مورد توجه قرار گرفت که حجتالاسلام محسنیاژهای دادستان وقت کل کشور اردیبهشت ماه امسال در نشست خبری خود از بخشش حدود 400 قاتل توسط اولیایدم در سال گذشته خبر داد که این افراد توانسته بودند با جلب رضایت خانواده مقتول (به روشهای مختلف چه پرداخت دیه مورد نظر و چه با واسطه قرار دادن افراد معتمد) از اعدام نجات یابند. اگر آمار نیمه اول امسال را هم به طور ثابت معادل نیمی از آمار سال گذشته در نظر بگیریم، در یکونیم سال گذشته حدود 600 قاتل از قصاص نجات یافتهاند و همچنین اگر این بازه زمانی را از زمان زندانی شدن ریحانه جباری در نظر بگیریم، باز هم باید گفت در این 7 سال تعداد قابل توجهی از محکومان به قصاص با جلب رضایت خانوادههای مقتول به زندگی بازگشتند؛ اما چرا ریحانه جباری در میان این نجاتیافتگان نبود؟
اولین و کوتاهترین جواب به این پاسخ، عدم شفافیت ریحانه در بیان بخشی از واقعیتهای پرونده یا لااقل تظاهر به تمایل نداشتن به بیان واقعیت و سعی در منحرف کردن ذهن قضات مبنی بر دست داشتن فردی دیگر در جریان قتل سربندی بود (شیوهای که برخی از قاتلان برای انحراف مسیر پرونده پیش میگیرند). اما ریحانه ارتکاب قتل توسط او محرز شده بود، هیچگاه حرفی از این فرد نزد.
دومین پاسخ به این سوال را باید در مواجهه وکیل، خانواده ریحانه و برخی رسانههای زنجیرهای داخلی جست؛ پرونده شهلا جاهد یکی از ماندگارترین پروندههای تاریخ جنایی ایران است و قطعا نسلهای آینده نیز تا مدتها درباره این پرونده خواهند شنید. ارتکاب قتل همسر ناصر محمدخانی توسط شهلا جاهد، دستگیری او، اعتراف به قتل و به میان کشیدن پای افراد خیالی به پرونده را در پرونده شهلا جاهد میبینیم و پس از برگزاری جلسات مختلف، نهایتا ارتکا
۲۱.۲k
۰۳ آبان ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.