... وقتی پرچم حضرت عباس(ع) را بهمراه اسرا آوردن تو قصر یز
... وقتی پرچم حضرت عباس(ع) را بهمراه اسرا آوردن تو قصر یزید ،
یزید پرچمو از دور دید به احترام پرچم پاشد ، وزیر پرسید یا امیر چرا تا پرچم علمدار حسین (ع) دیدید پا شدید ؟
یزید جواب داد ای نفهم این پرچم و نگاه کن تیکه تیکه شده همه جاش ولی فقط جای دست عباس(ع) سالمه،
این علمدار تا لحظه ایی که جوون تو بدنش بوده تا رمق آخر به برادرش وفادار بوده ...
قربون برادری برم که امان نامه رو ندید رد کرد، پشت کرد به حکومت کردن ،
شب آخر وقتی همه اومدن از بین دو انگشت امام حسین (ع) جایگاهشونو تو بهشت ببینن، نگاه نکرد و رفت ...
امام گفت عباسم تو نمیخوای جایگاهتو ببینی ؟
حضرت عباس(ع) گفت بهشت من شمایید...
این یعنی عشق
یزید پرچمو از دور دید به احترام پرچم پاشد ، وزیر پرسید یا امیر چرا تا پرچم علمدار حسین (ع) دیدید پا شدید ؟
یزید جواب داد ای نفهم این پرچم و نگاه کن تیکه تیکه شده همه جاش ولی فقط جای دست عباس(ع) سالمه،
این علمدار تا لحظه ایی که جوون تو بدنش بوده تا رمق آخر به برادرش وفادار بوده ...
قربون برادری برم که امان نامه رو ندید رد کرد، پشت کرد به حکومت کردن ،
شب آخر وقتی همه اومدن از بین دو انگشت امام حسین (ع) جایگاهشونو تو بهشت ببینن، نگاه نکرد و رفت ...
امام گفت عباسم تو نمیخوای جایگاهتو ببینی ؟
حضرت عباس(ع) گفت بهشت من شمایید...
این یعنی عشق
۳.۸k
۰۴ آبان ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.