دلم عجب تنگ فراغ پدر ونگاهای دلربای پدرانه است..

دلم عجب تنگ فراغ پدر ونگاهای دلربای پدرانه است..
دلم برا آن گفتو گوی برادرانه نیز تنگ است تاریخ به سرعت میگذرد در همین فصل پاییز بود که مرگ در زد وپنجره اه کشید ودیوار شیشه ای قلبم با اه وگریه های مادر شکست کاش بودید وزخم های دل مجروح شده ام را درمان کنید پدر وبرادرم ...قاب عکستان وسط ان شلوغی اتاق بامن سخن میگوید... چه بگویم که دل نالان است چه بگویم که این عقده ی لکنت دل را بردارم وباز هم برای یک لحظه پیشم باشید
دردی در سینه دارم که گاه طاقتم را طاق میدارد
#برای_شادی_روح_آسمانی_ها_صلوات_و_فاتحه