ميدوني دكتر !؟ بعضي وقتا ادما بايد بدون هيچ بهونه اي برن

ميدوني دكتر !؟ بعضي وقتا ادما بايد بدون هيچ بهونه اي برن ! فاصله بگيرن ! برن دور ! خيلي دور ...
بعد از دور نگاه كنن ببينن كي دوباره حاضره بياد سمتشون ... كي دلش واسشون تنگ ميشه ...
دكتر چند روزيه از دلبر خبري نگرفتم ! نَكه ديگه دوسش ندارما ! نه ! ميخواستم ببينم دلش برام تنگ ميشه يا نه !!! كه خُب فهميدم اصن مارو حساب نميكنه .
حقم داره البته ... خُب آخه من چي دارم كه يكي بخواد دلش واسم تنگ بشه ... كسي مارو دوس نداره دكتر ... منو تو تنهاييم ... دكتر باور كن اگه يه قدم ميومد سمتم من دنيارو به اتيش ميكشيدم كه برسم بهش ... برسم بهش كه نَذارم هيچوقت ناراحت شه ... ولي خب ...! بودُ نبود من كه براش فرقي نداره ...
دكتر بعضي وقتا فك ميكنم اون چي داره كه من عاشقش شدم اصن !؟

‌