پارت ۱۹۹ ( بخش دوم )
پارت ۱۹۹ ( بخش دوم )
#جونگکوک
بعد از دوساعت انجام این اعمال دیگه واقعا خسته شدیم !! سوفیا رفت حموم و من نشسته بودم روی مبل !! یهو نگاهم روی حلقه ای که سهون براش گرفته بود رفت. رفتم روی اوپن گذاشته بودش ! گرفتمش دستم و نگاهش کردم. چه خوش سلیقه هم بوده لنتی! اعصابم خورد شد من هنوز نتونستم براش حلقه بخرم !! پنجره تراس رو باز کردم و میخواستم پرتش کنم توی خیابون که پشیمون شدم. گفتم این حلقه اونه اون باید تصمیم بگیره که باهاش چیکار کنه !! محکم گذاشتمش روی اوپن و رفتم یه شونه زدم به مو هام... مو هام رو کوتاه کرده بودم!! از حموم اومد بیرون و رفت توی اتاق و سرش رو خشک کرد و اومد توی آشپزخونه و اون حلقه رو روی اوپن دید !! نگاهش رفت توی هم ...
من: م..میخوای با اون حلقه چیکار کنی بهتره بندازیش دور دیگه به دردت نمیخوره درسته؟؟ اه...اهم ا..البته اگه خودت نمیخوایش!
سوفیا: ا..این حلقه !! میدونی حسم چی بوده این مدت !؟؟
من: چی بوده عشقم ؟؟!!
سوفیا: سهون سلیقه اش خیلی به تو نزدیکه ! فکر میکردم که این حلقه رو تو برام خریدی !! همش خودمو با این افکار سرگرم میکردم
من: م..من سلیقه ام مثل اونه ؟؟ ههه عمرا اصلا سلیقه نداشته 😒
سوفیا: یااا 😅😅 حسودیت شد!!؟ خیلی خوش سلیقه اس اوپام!
عصبی شدم .. با عصبانیت رفتم سمتش !
ادامه پارت بعدی لایک و کامنت فراموش نشه
#جونگکوک
بعد از دوساعت انجام این اعمال دیگه واقعا خسته شدیم !! سوفیا رفت حموم و من نشسته بودم روی مبل !! یهو نگاهم روی حلقه ای که سهون براش گرفته بود رفت. رفتم روی اوپن گذاشته بودش ! گرفتمش دستم و نگاهش کردم. چه خوش سلیقه هم بوده لنتی! اعصابم خورد شد من هنوز نتونستم براش حلقه بخرم !! پنجره تراس رو باز کردم و میخواستم پرتش کنم توی خیابون که پشیمون شدم. گفتم این حلقه اونه اون باید تصمیم بگیره که باهاش چیکار کنه !! محکم گذاشتمش روی اوپن و رفتم یه شونه زدم به مو هام... مو هام رو کوتاه کرده بودم!! از حموم اومد بیرون و رفت توی اتاق و سرش رو خشک کرد و اومد توی آشپزخونه و اون حلقه رو روی اوپن دید !! نگاهش رفت توی هم ...
من: م..میخوای با اون حلقه چیکار کنی بهتره بندازیش دور دیگه به دردت نمیخوره درسته؟؟ اه...اهم ا..البته اگه خودت نمیخوایش!
سوفیا: ا..این حلقه !! میدونی حسم چی بوده این مدت !؟؟
من: چی بوده عشقم ؟؟!!
سوفیا: سهون سلیقه اش خیلی به تو نزدیکه ! فکر میکردم که این حلقه رو تو برام خریدی !! همش خودمو با این افکار سرگرم میکردم
من: م..من سلیقه ام مثل اونه ؟؟ ههه عمرا اصلا سلیقه نداشته 😒
سوفیا: یااا 😅😅 حسودیت شد!!؟ خیلی خوش سلیقه اس اوپام!
عصبی شدم .. با عصبانیت رفتم سمتش !
ادامه پارت بعدی لایک و کامنت فراموش نشه
۵۲.۰k
۲۸ آبان ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.