لیوان چو لبت بوسد و بوسم لب لیوان
لیوان چو لبت بوسد و بوسم لب لیوان
پیداست، ز تو بوسه بگیرم نه ز لیوان
لیوان به لب لعل تو لب داد، به لبخند
ما لب بگرفتیم به لبخند، ز لیوان
لعل لب تو، بوسه نمیداد به این لب
آن لب بگرفتیم، ز لعل لب لیوان
لب بر لب لیوان و لب لعل تو در یاد
این لعل لب توست، نه لعل لب لیوان
تا لب به لب لعل تو دادیم، ندادیم
لب بر لب لعل دگری، جز لب لیوان
جز یاد تو و لعل لبت، لب نگشودیم
الا به لب همچو لبت بر لب لیوان
لبهای من و لعل تو و بوسه شیرین
این هر سه نشینند فقط بر لب لیوان
پیداست، ز تو بوسه بگیرم نه ز لیوان
لیوان به لب لعل تو لب داد، به لبخند
ما لب بگرفتیم به لبخند، ز لیوان
لعل لب تو، بوسه نمیداد به این لب
آن لب بگرفتیم، ز لعل لب لیوان
لب بر لب لیوان و لب لعل تو در یاد
این لعل لب توست، نه لعل لب لیوان
تا لب به لب لعل تو دادیم، ندادیم
لب بر لب لعل دگری، جز لب لیوان
جز یاد تو و لعل لبت، لب نگشودیم
الا به لب همچو لبت بر لب لیوان
لبهای من و لعل تو و بوسه شیرین
این هر سه نشینند فقط بر لب لیوان
۳۹.۹k
۲۹ آبان ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.