ویمین
الان تصویری که می بینید من اینجوری واسش داستان می بافم
جیمین:می گم وی..
یونتانگ(وی):ها
جیمین:همین شوگا چی بود؟
یونتانگ:ا...
جیمین:چرا گذاشتیم بیاد تو گروه هر موقع میکرفون رو می گیره جلو ذهنش احساس می کنم از مقدار کیوتی من کم میشه
وی:نه بابا چیزه..
جیمین:چی؟
جیمین:نمی دونم چرا هر کاری می کنم نمی تونم باهاش ارتباط برقرار کنم ......خیلی غُدِ 😕
وی :نه بابا بچه ی خوبیه
هر کاری کردم دیالوگ برا مستر کیم نتونستم بسازم مغزم همکاری نمی کرد
جیمین:می گم وی..
یونتانگ(وی):ها
جیمین:همین شوگا چی بود؟
یونتانگ:ا...
جیمین:چرا گذاشتیم بیاد تو گروه هر موقع میکرفون رو می گیره جلو ذهنش احساس می کنم از مقدار کیوتی من کم میشه
وی:نه بابا چیزه..
جیمین:چی؟
جیمین:نمی دونم چرا هر کاری می کنم نمی تونم باهاش ارتباط برقرار کنم ......خیلی غُدِ 😕
وی :نه بابا بچه ی خوبیه
هر کاری کردم دیالوگ برا مستر کیم نتونستم بسازم مغزم همکاری نمی کرد
۸.۱k
۲۶ آذر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.