پارت۳ شب های تاریکم
اشلی:ایو چرا از پولدارا بذت میاد
من:تو چرا بدت میاد
اشلی:من ....بخواطر اینکه یه بار یکیشون دوسپ پسرم بود و جدا شدیم
من:خوب من.....حاصل عشق یه خدمتکار و یه پولدار هوس باز و عوضیم
اشلی:عجب
من:اره دیگه بریم ببینیم باز چیشده صدای دعوا میاد
رفتیم دیدیم دوتا پسر دارن دعوا میکنن سر رایونگ
ریونگ روی کاناپه نشته گریه میکنه من به میشل اشاره کردم بره رایونگ رو اروم کنه بعدش رفتم وسط دوتا پسرا ایستادم
من:اینجا میدون جنگ نیست چه خبرتونه؟
یکیشون به اونیکی:تو خودت خوانواده نداری
اون یکی رو شناختم پسر رئیس بود
من:تامی باز چه قلطی کردی
اون پسره:خواست به اون دختره دست بزنه
من یقشو گرفتم جشبوندمش به دیوار:چی بهش گفتم گفتم ازش فاصله بگیر خودت خواستی تامی .
دستشو گذاشتم روی یه میز و شکوندمش
من:برو خدا رو شکر کن تامی من به هر کسی اینطوری رحم نمی کنم بخوصوص اگه دست بزنه به صمیمی ترین دوستم فهمیدی یانه یا میخوای تون یکی دستتم بشونم دفعه ی بعدی اگه بهش دست زدی دستنو میبرم و پاهات بعدش دستاتو جای پاهات پاهاتو جای دستتات میدوزم بیبرمت میزارمت سر خیابون اوز
رایونگ رو برداشتم بردم
رفتم دفتر اون کفرات:تو بهم قول دادی دیگه رایونگ رو اذیت نمی کنه من استعفا میدم هممون استعفا میدیم
رییس از استعفای من میترسه چون من واسش پول زیادی در میارم
اوفتاد به دستو پام:تورو خدا من ادمش میکنم
من:یاد بگیر هیچوقت نمی تونی یه حییون رو ادم کنی شاید ادب شه ولی ادم نمیشه
رفتم از اتاقش بیرون رفتیم اشکای رایونگ رو پاک کردیم
نشستیم روی تخت اتاق من رایونگ شب اونجا میخوابه منم روی منو ساشا هم روی مبل خوابیدیم ساشا روباهمه
صبح شد
#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره
من:تو چرا بدت میاد
اشلی:من ....بخواطر اینکه یه بار یکیشون دوسپ پسرم بود و جدا شدیم
من:خوب من.....حاصل عشق یه خدمتکار و یه پولدار هوس باز و عوضیم
اشلی:عجب
من:اره دیگه بریم ببینیم باز چیشده صدای دعوا میاد
رفتیم دیدیم دوتا پسر دارن دعوا میکنن سر رایونگ
ریونگ روی کاناپه نشته گریه میکنه من به میشل اشاره کردم بره رایونگ رو اروم کنه بعدش رفتم وسط دوتا پسرا ایستادم
من:اینجا میدون جنگ نیست چه خبرتونه؟
یکیشون به اونیکی:تو خودت خوانواده نداری
اون یکی رو شناختم پسر رئیس بود
من:تامی باز چه قلطی کردی
اون پسره:خواست به اون دختره دست بزنه
من یقشو گرفتم جشبوندمش به دیوار:چی بهش گفتم گفتم ازش فاصله بگیر خودت خواستی تامی .
دستشو گذاشتم روی یه میز و شکوندمش
من:برو خدا رو شکر کن تامی من به هر کسی اینطوری رحم نمی کنم بخوصوص اگه دست بزنه به صمیمی ترین دوستم فهمیدی یانه یا میخوای تون یکی دستتم بشونم دفعه ی بعدی اگه بهش دست زدی دستنو میبرم و پاهات بعدش دستاتو جای پاهات پاهاتو جای دستتات میدوزم بیبرمت میزارمت سر خیابون اوز
رایونگ رو برداشتم بردم
رفتم دفتر اون کفرات:تو بهم قول دادی دیگه رایونگ رو اذیت نمی کنه من استعفا میدم هممون استعفا میدیم
رییس از استعفای من میترسه چون من واسش پول زیادی در میارم
اوفتاد به دستو پام:تورو خدا من ادمش میکنم
من:یاد بگیر هیچوقت نمی تونی یه حییون رو ادم کنی شاید ادب شه ولی ادم نمیشه
رفتم از اتاقش بیرون رفتیم اشکای رایونگ رو پاک کردیم
نشستیم روی تخت اتاق من رایونگ شب اونجا میخوابه منم روی منو ساشا هم روی مبل خوابیدیم ساشا روباهمه
صبح شد
#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره
۳.۳k
۲۹ دی ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.