تب کردم.. و می لرزم.. نه از عشق و این خزعبلات!. من وقت و فرصت برای این چیزا نداشتم.. من از این می سوزم، که تیغ تو دستمه و من هنوز زنده ام.
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.