🦋گیسوی شب🦋
🦋گیسوی شب🦋
# ادامه پارت صدوچهل وسه ...
آریا اخم کرده بود وتکیه داده بود به ستون ایون کبابی
امیر اومد کنارم وگفت : یاشار گیسو کجاست؟
متعجب نگاش کردم وگفتم : یعنی چی ؟ مگه اون با...امیر گیسو با شما نبود؟!!!!
امیر : نه داداش
یخ کردم ومتحیر نگاش کردم
امیر : یاشار...
سرش دادم زدم
- یعنی چی با شما نبوده
آریا برگشت نگامون کرد وگفت : اگه منظورت گیسوه تو ماشین خوابه .
گلین متعجب نگام کرد وگفت : چی شده
آنا : فکر کنم یادتون رفت گیسو وجود داره
گلین با صدای جیغ مانندی گفت : چی ؟!!!!
آریا رو نگاه کردم آروم گفت :آنا من تو ماشینم بیا
آریا رفت وگلین متحیر منو نگاه کرد وگفت : ما واقعا گیسو رو فراموش کردیم ...وای اگه مامانم بفهمه مارو می کشه
آنا: چیزی نشده گلین جان
اینو گفت و سیخ های دست نخورده رو گذاشت وپریدورفت تو ماشین آریا
گلین : منم برم
گلینم رفت تو ماشین آریا خدای من از تصور اون اتفاق کهگیسو رو جا میزاشتیم تنمو می لرزوند
# ادامه پارت صدوچهل وسه ...
آریا اخم کرده بود وتکیه داده بود به ستون ایون کبابی
امیر اومد کنارم وگفت : یاشار گیسو کجاست؟
متعجب نگاش کردم وگفتم : یعنی چی ؟ مگه اون با...امیر گیسو با شما نبود؟!!!!
امیر : نه داداش
یخ کردم ومتحیر نگاش کردم
امیر : یاشار...
سرش دادم زدم
- یعنی چی با شما نبوده
آریا برگشت نگامون کرد وگفت : اگه منظورت گیسوه تو ماشین خوابه .
گلین متعجب نگام کرد وگفت : چی شده
آنا : فکر کنم یادتون رفت گیسو وجود داره
گلین با صدای جیغ مانندی گفت : چی ؟!!!!
آریا رو نگاه کردم آروم گفت :آنا من تو ماشینم بیا
آریا رفت وگلین متحیر منو نگاه کرد وگفت : ما واقعا گیسو رو فراموش کردیم ...وای اگه مامانم بفهمه مارو می کشه
آنا: چیزی نشده گلین جان
اینو گفت و سیخ های دست نخورده رو گذاشت وپریدورفت تو ماشین آریا
گلین : منم برم
گلینم رفت تو ماشین آریا خدای من از تصور اون اتفاق کهگیسو رو جا میزاشتیم تنمو می لرزوند
۴۹.۳k
۱۰ بهمن ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.