داستان آموزنده
#داستان_آموزنده
فرشته از خدا پرسید:
مردمانت مسجد می سازند.
نماز می خوانند...
چرا برایشان باران نمی فرستی؟
خدا پاسخ داد:
گوشه ایی از زمین دخترکی کنار مادر و برادر مریضش در خانه ای
بی سقف بازی می کند.
تا مخلوقاتم سقفی برایشان نسازند،
آسمان من سقف آنهاست...
پس اجازه بارش نمی دهم!
خدایا نانی ده که به ایمانی برسم .
نه ایمانی که به نانی برسیم.
فرشته از خدا پرسید:
مردمانت مسجد می سازند.
نماز می خوانند...
چرا برایشان باران نمی فرستی؟
خدا پاسخ داد:
گوشه ایی از زمین دخترکی کنار مادر و برادر مریضش در خانه ای
بی سقف بازی می کند.
تا مخلوقاتم سقفی برایشان نسازند،
آسمان من سقف آنهاست...
پس اجازه بارش نمی دهم!
خدایا نانی ده که به ایمانی برسم .
نه ایمانی که به نانی برسیم.
۵.۰k
۲۱ بهمن ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.