(امیر:رفتم بهترین پیتزا فروشی شهر دیدم خیلی شلوغه به رهام
(امیر:رفتم بهترین پیتزا فروشی شهر دیدم خیلی شلوغه به رهام SMS دادم که دیر میکنم)
(نرگس:رفتم اتاق لباسمو عوض کردم نشستم رو تخت و خواستم به ابجیم زنگ بزنم دیدم بلاکم کرده)
نرگس:اووففف☹️
(رفتم تو هال که از تلفن خونه استفاده کنم دیدم سیمش قطعه)
نرگس:اوفف😫
رهام:چیزی شده
نرگس:اره😞
رهام:میتونم کمکتون کنم؟
نرگس:میتونم از موبایلتون به خواهرم زنگ بزنم؟
رهام:بله چرا که نه(گوشیمو بهش میدم)
نرگس:ممنون
رهام:خواهش
(نرگس:میشینم رو مبل و شماره خواهرمو میگیرم بعد چهارتا بوق جواب میده)
نگین:بله
نرگس:الو نگین😭
نگین:چی میخوای؟
نرگس:خیلی بی معرفتین😭اخه من الان تنهایی چکار کنم😭کجا برم😭
نگین:به من ربطی نداره
نرگس:تو کی اینقد بد شدی اخه😭😭تا دیروز میمردی واسم😭😭
نگین:نرگس منم دوست نداشتم که ولت کنن ولی هرچی خواهش کردن راضی نشدن😞
نرگس:خیلی نامردین😭
نگین:نرگس
نرگس::بله😞
نگین:یادته یه بار قول دادم بهت که ببرمت کنسرت ماکان
نرگس:اوهوم
نگین:واست بلیط وی ای پی گرفتم فردا ساعت هفت شب کنسرت دارن سالن مریم
نرگس:مرسی😞
نگین:ایش چه بی ذوق فک کردم الان از خوشحالی میپری رو هوا
نرگس:خیلی خری حدس بزن از گوشی کی زنگ زدم
نگین:هتل دار
نرگس:نوچ از گوشی اقا رهام
نگین:خر خودتی
نرگس:بخدا
نگین:واا چطوری اخه
نرگس:به تو چه(قطع میکنم و گوشی میدم به رهام)
رهام:میشه ازت بچرسم که چیشده؟
نرگس:من امروز یعنی همین دو سه ساعت پیش فهمیدم که دختر یه خانواده دیگم و خانوادم یعنی همونایی که داشتم باهاشون زندگی میکردم ظهر پودر قرص خواب ریختن تو غذام منم خوابم برد بعد بیدار شدن دیدم شب شده و وسطه یه خیابونی هستم یه نامه پیشم بود باز کردم دیدم که...😭(میرم نامه رو میارم و میدم به رهام و رهام اونو میخونه)
رهام:😳😳یع یعنی چی😰این دیگه چه جور ادمیه😨
نرگس:😭😭😭
رهام:گریه نکن😢😢
نرگس:...
رهام:اوفف😢(میرم پیش نرگس میشینم و موهاشو نوازش میدم)
رهام:عزیزم گریه نکن بهت کمک میکنیم که خانواده اصلیتو پیدا کنی
نرگس:اخه چجوری😭😭
رهام:حالا بهش فکر میکنم گریه نکن(بغلش میکنم که اروم بشه)
(امیر:بعد یه ساعت میام خونه که میبینم...)
ادامه داره😊
(نرگس:رفتم اتاق لباسمو عوض کردم نشستم رو تخت و خواستم به ابجیم زنگ بزنم دیدم بلاکم کرده)
نرگس:اووففف☹️
(رفتم تو هال که از تلفن خونه استفاده کنم دیدم سیمش قطعه)
نرگس:اوفف😫
رهام:چیزی شده
نرگس:اره😞
رهام:میتونم کمکتون کنم؟
نرگس:میتونم از موبایلتون به خواهرم زنگ بزنم؟
رهام:بله چرا که نه(گوشیمو بهش میدم)
نرگس:ممنون
رهام:خواهش
(نرگس:میشینم رو مبل و شماره خواهرمو میگیرم بعد چهارتا بوق جواب میده)
نگین:بله
نرگس:الو نگین😭
نگین:چی میخوای؟
نرگس:خیلی بی معرفتین😭اخه من الان تنهایی چکار کنم😭کجا برم😭
نگین:به من ربطی نداره
نرگس:تو کی اینقد بد شدی اخه😭😭تا دیروز میمردی واسم😭😭
نگین:نرگس منم دوست نداشتم که ولت کنن ولی هرچی خواهش کردن راضی نشدن😞
نرگس:خیلی نامردین😭
نگین:نرگس
نرگس::بله😞
نگین:یادته یه بار قول دادم بهت که ببرمت کنسرت ماکان
نرگس:اوهوم
نگین:واست بلیط وی ای پی گرفتم فردا ساعت هفت شب کنسرت دارن سالن مریم
نرگس:مرسی😞
نگین:ایش چه بی ذوق فک کردم الان از خوشحالی میپری رو هوا
نرگس:خیلی خری حدس بزن از گوشی کی زنگ زدم
نگین:هتل دار
نرگس:نوچ از گوشی اقا رهام
نگین:خر خودتی
نرگس:بخدا
نگین:واا چطوری اخه
نرگس:به تو چه(قطع میکنم و گوشی میدم به رهام)
رهام:میشه ازت بچرسم که چیشده؟
نرگس:من امروز یعنی همین دو سه ساعت پیش فهمیدم که دختر یه خانواده دیگم و خانوادم یعنی همونایی که داشتم باهاشون زندگی میکردم ظهر پودر قرص خواب ریختن تو غذام منم خوابم برد بعد بیدار شدن دیدم شب شده و وسطه یه خیابونی هستم یه نامه پیشم بود باز کردم دیدم که...😭(میرم نامه رو میارم و میدم به رهام و رهام اونو میخونه)
رهام:😳😳یع یعنی چی😰این دیگه چه جور ادمیه😨
نرگس:😭😭😭
رهام:گریه نکن😢😢
نرگس:...
رهام:اوفف😢(میرم پیش نرگس میشینم و موهاشو نوازش میدم)
رهام:عزیزم گریه نکن بهت کمک میکنیم که خانواده اصلیتو پیدا کنی
نرگس:اخه چجوری😭😭
رهام:حالا بهش فکر میکنم گریه نکن(بغلش میکنم که اروم بشه)
(امیر:بعد یه ساعت میام خونه که میبینم...)
ادامه داره😊
۵.۵k
۲۷ بهمن ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.