خانم لجباز و مرد مغرور پارت 2
خانم لجباز و مرد مغرور پارت 2
#جیمین
تو راه عشق اولم رو دیدم، اسمش سونهاست اما واسه اینکه نقشه خراب نشه سمتش نرفتم.
تو خونه نشسته بودیم و هرکس سرش به کار خودش بود که یکی به رزی زنگ زد، از طریق حرف زدن رزی فهمیم سرگرد پشت خطه. قیافش ناراحت بود ولی با صلابت فقط به حرفهای سرگرد گوش میداد و جوابش همش بله بود چون نمیتونست رو خرف اون حرف بزنه.
تلفن که تمومدشد بهش گفتم
_ چی گفت؟
رزی : بعد از ماموریت تا 1 سال باید اینجا بمونیم.
خیلی خوشحال شدم چون میتونستم تو اون یکسال برم پیش سونهاو باهم قرار بزاریم ولی از یک طرف هم ناراحت بودم که باید اینو تخمل میکردم.
_ چرا؟
رزی : چی چرا؟
_ چرا تا 1 سال باید بمونیم؟
رزی : سرگرد میگه وقتی یک ماموریت خارجی میرین باید حتما تا 1 سال بعد اونجا بمونین و به روال قبل ادامه بدین و اینکه اگه اینکارو نکنیم تو کشور راهمون نمیدن ولی گفت اونجا فقط تو یه خونه زندگی میکنین و هرکاری میتونین بکنین مثله قرارگذاشتن و اینجور چیزا...
_ اوک
# رزی
خیلی ناراحت شدم. درسته 25 سال سن دارم ولی بلزم دوست ندارم رز خانوادم دور بشم این برام بدترین عذابه.
_ راستی سرگرد گفت امشب یه پارتی هست و حتما باید بریم. من میرم اماده شم
جیمین : اوک برو
رفتم اماده شدم. خیلی خوشکل شده بودم. رفتم بیرون که دیدم جیمین کنار ماشین منتظرم ایستاده. رفتم سمتش و سوار شدیم و به سمت مکان پارتی حرکت کردیم. رسیدیم و رفتیم داخل،تقریبا اخرای پارتی بود که رئیس بلد خلاف که واسه دستگیریش اومدم گفت
رئیس باند : شما هنوز خیلی جوونید برید برقصید.
جیمین : چرا نه الان میرقصیم
چرا اینو گفت گودزیلا. حالم ازش بهم میخوره.
باهمدیگه رفتیم سمت پیست رقص.
دستای جیمین خیلی اروم دور کمرم حلقه شد و بایه فشار کوچیک منو چسبوند به خودش، منم متقابلا دستامو دور گردن اون حلقه کردم. از چشماش معلوم بود مسته، لعنت بهش چطور تو ماموریت مست میکنه؟ الن من چطور با این تو یه خونه بمونم؟ حالا بزار بریم خونه میرم تو اتاق و درو رو خودم قفل میکنم فقط ببینه.
#جیمین
تو راه عشق اولم رو دیدم، اسمش سونهاست اما واسه اینکه نقشه خراب نشه سمتش نرفتم.
تو خونه نشسته بودیم و هرکس سرش به کار خودش بود که یکی به رزی زنگ زد، از طریق حرف زدن رزی فهمیم سرگرد پشت خطه. قیافش ناراحت بود ولی با صلابت فقط به حرفهای سرگرد گوش میداد و جوابش همش بله بود چون نمیتونست رو خرف اون حرف بزنه.
تلفن که تمومدشد بهش گفتم
_ چی گفت؟
رزی : بعد از ماموریت تا 1 سال باید اینجا بمونیم.
خیلی خوشحال شدم چون میتونستم تو اون یکسال برم پیش سونهاو باهم قرار بزاریم ولی از یک طرف هم ناراحت بودم که باید اینو تخمل میکردم.
_ چرا؟
رزی : چی چرا؟
_ چرا تا 1 سال باید بمونیم؟
رزی : سرگرد میگه وقتی یک ماموریت خارجی میرین باید حتما تا 1 سال بعد اونجا بمونین و به روال قبل ادامه بدین و اینکه اگه اینکارو نکنیم تو کشور راهمون نمیدن ولی گفت اونجا فقط تو یه خونه زندگی میکنین و هرکاری میتونین بکنین مثله قرارگذاشتن و اینجور چیزا...
_ اوک
# رزی
خیلی ناراحت شدم. درسته 25 سال سن دارم ولی بلزم دوست ندارم رز خانوادم دور بشم این برام بدترین عذابه.
_ راستی سرگرد گفت امشب یه پارتی هست و حتما باید بریم. من میرم اماده شم
جیمین : اوک برو
رفتم اماده شدم. خیلی خوشکل شده بودم. رفتم بیرون که دیدم جیمین کنار ماشین منتظرم ایستاده. رفتم سمتش و سوار شدیم و به سمت مکان پارتی حرکت کردیم. رسیدیم و رفتیم داخل،تقریبا اخرای پارتی بود که رئیس بلد خلاف که واسه دستگیریش اومدم گفت
رئیس باند : شما هنوز خیلی جوونید برید برقصید.
جیمین : چرا نه الان میرقصیم
چرا اینو گفت گودزیلا. حالم ازش بهم میخوره.
باهمدیگه رفتیم سمت پیست رقص.
دستای جیمین خیلی اروم دور کمرم حلقه شد و بایه فشار کوچیک منو چسبوند به خودش، منم متقابلا دستامو دور گردن اون حلقه کردم. از چشماش معلوم بود مسته، لعنت بهش چطور تو ماموریت مست میکنه؟ الن من چطور با این تو یه خونه بمونم؟ حالا بزار بریم خونه میرم تو اتاق و درو رو خودم قفل میکنم فقط ببینه.
۲۸.۳k
۰۵ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.