خانم لجباز، اقای مغرور پارت 12
خانم لجباز، اقای مغرور پارت 12
# جیمین
داشتم به رزی نگاه میکردم که یکدفعه دیدم پسره لباشو گذاشت رو لبای رزی، اتیش گرفتم خیلی هم حسودی کردم تما به روی خودم نیاوردم، بیشتر ناراحت میشدم وقتی میدیدم رزی هم داره باهاش همراهی میکنه، اخه اون همچین دختری نبود، ساید عاشقش باشه. جیمین چتهههه؟ این چه حرفاییه که میزنی؟
# رزی
لباشو گذاشت رو لبام و حرکت میداد منم همراهیش میکردم چون جزعی از نقشه بود و بایو انجام میدادم، بعد چند لحظه ازم جدا شد و با لبخند نگام میکرد، منم بهش لبخند زدم و رفتم تو اشپز خونه که اب بخورم.
داشتم اب میخوردم که دست یکی دورشکمم حلقه شد، فکر کردم جینیونگه برا همین بهش گفتم
_ بسه دیگه چیکار داری میکنی؟
جیمین : کاری که دوست داری بکنم.
_ برو گمشو عوضی با چه اجازه ای به من دست میزنی؟ هااا؟
جیمین : مگه بهت نگفتم حواست به رفتارت باشه؟ چرا اینجوری جلو همه پسر مردم بوست میکنه توهم باهاش همراهی میکنی؟
_ دلم میخواد، تو در جایگاهی نیستی که برا من تعیین تکلیف کنی فهمیدی؟
جیمین : میخوای دوباره بهت ثابت کنم؟
_ با اون کار تو هیچی بهم ثابت نشد جز اینکه یه پسر هوس باز هستی و برای نزدیک شدن به من دنبال بهونه ای.
سونها : جیمین
سریع جیمین رو از خودم جدا کردم و رفتم پیش سونها، تولد تمام شدو همه رفتن خونه هاشون فقط من بودم و جیمین.
جیمین : من یه پسر هوس بازم نه؟ میخوای اینو بهت ثابت کنم؟
اروم اروم بهم نزدیک میشد و من میرفتم عقب که...
# جیمین
داشتم به رزی نگاه میکردم که یکدفعه دیدم پسره لباشو گذاشت رو لبای رزی، اتیش گرفتم خیلی هم حسودی کردم تما به روی خودم نیاوردم، بیشتر ناراحت میشدم وقتی میدیدم رزی هم داره باهاش همراهی میکنه، اخه اون همچین دختری نبود، ساید عاشقش باشه. جیمین چتهههه؟ این چه حرفاییه که میزنی؟
# رزی
لباشو گذاشت رو لبام و حرکت میداد منم همراهیش میکردم چون جزعی از نقشه بود و بایو انجام میدادم، بعد چند لحظه ازم جدا شد و با لبخند نگام میکرد، منم بهش لبخند زدم و رفتم تو اشپز خونه که اب بخورم.
داشتم اب میخوردم که دست یکی دورشکمم حلقه شد، فکر کردم جینیونگه برا همین بهش گفتم
_ بسه دیگه چیکار داری میکنی؟
جیمین : کاری که دوست داری بکنم.
_ برو گمشو عوضی با چه اجازه ای به من دست میزنی؟ هااا؟
جیمین : مگه بهت نگفتم حواست به رفتارت باشه؟ چرا اینجوری جلو همه پسر مردم بوست میکنه توهم باهاش همراهی میکنی؟
_ دلم میخواد، تو در جایگاهی نیستی که برا من تعیین تکلیف کنی فهمیدی؟
جیمین : میخوای دوباره بهت ثابت کنم؟
_ با اون کار تو هیچی بهم ثابت نشد جز اینکه یه پسر هوس باز هستی و برای نزدیک شدن به من دنبال بهونه ای.
سونها : جیمین
سریع جیمین رو از خودم جدا کردم و رفتم پیش سونها، تولد تمام شدو همه رفتن خونه هاشون فقط من بودم و جیمین.
جیمین : من یه پسر هوس بازم نه؟ میخوای اینو بهت ثابت کنم؟
اروم اروم بهم نزدیک میشد و من میرفتم عقب که...
۲۴.۵k
۰۸ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.