🌸🌸 🌸🌸 🌸🌸 🌸🌸
🌸🌸 🌸🌸 🌸🌸 🌸🌸
هنوز هم ؛
در میان انبوه کارهای ریخته روی سرم ...
و ؛
در بین روزها و شب های بهم تنیده ام ...
آن لحظه که هیچکس حتی به فکر خودش هم نیست ؛
من یک لیوان چای سرد شده در دست دارم !
نگاهی خیره به آن سوی خیابان
و گوشی که از نشنیده ها پر است !
با ؛
ذهنی که مدام به دوست داشتنی نافرجام و رها شده
می اندیشد ...
🍃.🍃🌿
هنوز هم ؛
در میان انبوه کارهای ریخته روی سرم ...
و ؛
در بین روزها و شب های بهم تنیده ام ...
آن لحظه که هیچکس حتی به فکر خودش هم نیست ؛
من یک لیوان چای سرد شده در دست دارم !
نگاهی خیره به آن سوی خیابان
و گوشی که از نشنیده ها پر است !
با ؛
ذهنی که مدام به دوست داشتنی نافرجام و رها شده
می اندیشد ...
🍃.🍃🌿
۵.۲k
۱۵ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.