فن ساین عشق 24
#جیمین
بدو بدو رفتیم دنبال رزی هر کی یه جا قسمت رو میگشت داشتم سکته میکردم . (خدانکنه )
#لیسا
اعصابم از دست رزی خراب بود . البته من از یه جای دبگه نرات بودم سر اون خالی کردم باید ازش معذرت خواهی میکردم . اما الان کار داشتیم سوار ماشین شدیم به سمت محل کای رفتیم . اونجا که رسیدیم اروم به افراد گفتم چیکار کنن خودمم رفتم تو تو که رفتم یکدفعه صدای شلیک های زیادی اومد . منم نمی دونم چیشده که بیهوش شدم .
#جیسو
نگران رزی بودم . معلوم نبود سر چی اصلا دعواشون شده بود پسرا هم برگشتن . نشتن
_چیشد ؟
نامجون =آب شده رفته تو زمین
نمی دونستم چیکار کنم صدای حسگر امینتی اومد .
_یا خدا
جین =چیشده ؟
_صدای حسگر اومده حتما واسه یکی اتفاقی افتاده .
جنی بدو بدو اومد
جنی =چرا حسگر امینتی صدا میده ؟
_نمی دونم
جنی اومد سریع سیسمتمو رو تلوزیون راه اندازی کرد .
جنی = اینکه مال لیساعه
_برو توش
جنی رفت توش همه جا تاریک بود .معلوم بود بیهوشه .
چشاش رو کم کم باز کرد .
_یا خدا . اینجا کدوم جهنمیه .
کای =پس خوشکل خانم چشاشو باز کرد .
لیسا =خفه شو
کای =میخوای چیکار کنی کل افرادت مردن .
#رزی
وقتی رسیدم صدای شلیک اومد . فهمیدم لیسا اومده .
سریع رفتم تو خونه اروم اروم راه میرفتم .
فهمیدم لیسا کجاس . اروم اروم تو تاریکی رفتم پشت کای .
جیسو =یا خدا اون جنه
جین =تو چرا هی میگی یا خدا
جیسو :استرس دارم
شوگا =ولی واقعا شبیه جنه
جنی =وای خدا لیسا تو یه خونه جن زدس .
رزی = اروم اروم رفتم جلو یدفعه پریدم رو سر کای .
رزی=داشتی چه غلطی میکردی .
کای =ولم کن . دِ ولم کن رزی رو پرت کرد یه سمت که تو تلوزیون معلوم نبود .
جیمین =وای خدا رزی رزی
رزی =جیعغغغغغ .
لیسا =رزی چیشده ؟
رزی =هیچی . فقط بیا بریم
لیسا =بریم .
#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن
بدو بدو رفتیم دنبال رزی هر کی یه جا قسمت رو میگشت داشتم سکته میکردم . (خدانکنه )
#لیسا
اعصابم از دست رزی خراب بود . البته من از یه جای دبگه نرات بودم سر اون خالی کردم باید ازش معذرت خواهی میکردم . اما الان کار داشتیم سوار ماشین شدیم به سمت محل کای رفتیم . اونجا که رسیدیم اروم به افراد گفتم چیکار کنن خودمم رفتم تو تو که رفتم یکدفعه صدای شلیک های زیادی اومد . منم نمی دونم چیشده که بیهوش شدم .
#جیسو
نگران رزی بودم . معلوم نبود سر چی اصلا دعواشون شده بود پسرا هم برگشتن . نشتن
_چیشد ؟
نامجون =آب شده رفته تو زمین
نمی دونستم چیکار کنم صدای حسگر امینتی اومد .
_یا خدا
جین =چیشده ؟
_صدای حسگر اومده حتما واسه یکی اتفاقی افتاده .
جنی بدو بدو اومد
جنی =چرا حسگر امینتی صدا میده ؟
_نمی دونم
جنی اومد سریع سیسمتمو رو تلوزیون راه اندازی کرد .
جنی = اینکه مال لیساعه
_برو توش
جنی رفت توش همه جا تاریک بود .معلوم بود بیهوشه .
چشاش رو کم کم باز کرد .
_یا خدا . اینجا کدوم جهنمیه .
کای =پس خوشکل خانم چشاشو باز کرد .
لیسا =خفه شو
کای =میخوای چیکار کنی کل افرادت مردن .
#رزی
وقتی رسیدم صدای شلیک اومد . فهمیدم لیسا اومده .
سریع رفتم تو خونه اروم اروم راه میرفتم .
فهمیدم لیسا کجاس . اروم اروم تو تاریکی رفتم پشت کای .
جیسو =یا خدا اون جنه
جین =تو چرا هی میگی یا خدا
جیسو :استرس دارم
شوگا =ولی واقعا شبیه جنه
جنی =وای خدا لیسا تو یه خونه جن زدس .
رزی = اروم اروم رفتم جلو یدفعه پریدم رو سر کای .
رزی=داشتی چه غلطی میکردی .
کای =ولم کن . دِ ولم کن رزی رو پرت کرد یه سمت که تو تلوزیون معلوم نبود .
جیمین =وای خدا رزی رزی
رزی =جیعغغغغغ .
لیسا =رزی چیشده ؟
رزی =هیچی . فقط بیا بریم
لیسا =بریم .
#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن
۹۵.۹k
۲۷ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.