خسته شدم .۱۶.

تو :چی تهیونگ نه من نمی خوام ته: من می خوام تو لایوم باشی هرچی باشه زنمی تو: اما ته: اما اینا نداریم همین که گفتم میای تو لایوم اتاق رو تمیز کردین ته رفت بیرون و به اعضا گفت ساکت می خوام لایو بگیدم و توی ویلایو درخواست لایو داد و یه عالمه ارمی ریختن تو لایو ته : سلا بچه ها امید وارم حالتون خوب باشه ببخشید که چند وقت بود خبری ازم نبود و همین جور که داشت حرف میزد کامنت ها رو میخوند و تو هم داشتی نگاهش میکردی ته: خوب امروز می خوام یکم سوپرایزتون کنم و گفت یه دقیقه اومد دستت رو گرفت نشوندت بغله خودش کناره دوربین که تو گفتی : سلام ارمی ها امید وارم خالتون خوب باشه یه دفعه همه توکامنت ها داشتن بهت چیز میگفتن که تهیونگ گفت: هر چقدر که به رنه من چیز بگین بازم اون زنه منه و من همیش عاشقشم که بهش خیره شدی که یخ دفعه همه کامنت دادن تهیونگ شی کناره ا/ت خوش بخت بشی تو واقعا خوش حال شده بود ی که تهیونگ به همین راحتی کاری کرد ارمی ها ازت خوششون بیاد کامنت : ارمی : میشه جلویه ما هم دیگه رو بوس کنید که تهیونگ خندید و گفت : واقعا دوست دارین جلویه شما ا/ت رو ببوسم کامنت : ارمی ها: بله تو : هی به تهیونگ مفگفتی : نه نه تهیونگ اینجا نه که یه دفعه بوست کرد و بعد چند دقیقه ولت کرد که سریع از جاد پاشدی و از همه خدافظی کردی و رفتی بیرون اتاق که دیدی اعضا دارن تو گوشی یه فیلم میبینن و همین که تو اومدی شروع کردن اوووو کشیدن واقعا خجالت کشیدی و از نامجون اجازه گرفتی بری تو اتاقش تا از تو گوشیت رمانت رو بخونی رفتی و رو تخته نامجون خوابیدی و شروع کردی ادامه رمانه رو خوندی و یه نفس تمومش کردی دیگه خوابت برد وقتی چشمات رو باز کردی کله اتاق تاریک بود از رو تخته نامجون اومدی پاییین و در اتاق روباز کرد اومدی از اتاق بیرون دیدی بیرون هم تاریکه نگاهی به ساعت کردی ۲ شب بود پاشدی رفتی دمه در اتاقه تهیونگ دیدی رو تخت لخت خوابه تو هم لباست رو در اوردی و رفتی بغلش کردی و خوابیدی ..............................
تا پارت بعد فعلا 🙂🙂
#شیک #پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن #پست_جدید #هنری #جذاب #خاص #زیبا #لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #BEAUTIFUL_NICE #CLIP_VIDEO #FANDOGHI