دستم به تو نمي رسد گل منی !
دستم به تو نمي رسد گل منی !
گاهی برای دیدن و چیدن چرا کمي؟!
گرچه هميشه چشم تو لبخند مي زند
خفته در انتهاي نگاهت ولي غمي
ای حلقه ي مياني انسان- فرشتگي
تو مرمرِ روان و بلور مجسّمي
بي شک گلي بدون تو خندان نمي شود
مثل نفس براي شکفتن دمادمي
بايد تو را دوباره نوشت و دوباره خوانْد
تو قصّه ي هبوط دل انگيز آدمي!
گاهي ولي شکسته تر از گيسوان خود
مثل کلاف زندگي ام گنگ و دَرهمي...!
گاهی برای دیدن و چیدن چرا کمي؟!
گرچه هميشه چشم تو لبخند مي زند
خفته در انتهاي نگاهت ولي غمي
ای حلقه ي مياني انسان- فرشتگي
تو مرمرِ روان و بلور مجسّمي
بي شک گلي بدون تو خندان نمي شود
مثل نفس براي شکفتن دمادمي
بايد تو را دوباره نوشت و دوباره خوانْد
تو قصّه ي هبوط دل انگيز آدمي!
گاهي ولي شکسته تر از گيسوان خود
مثل کلاف زندگي ام گنگ و دَرهمي...!
۳۵۶
۰۲ آذر ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۲۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.