پارت۳۷
پارت۳۷
جنی: من میخوام برم ارایشگاه
تهیونگ: اممم .......برو ولی برای چی تو که خوشگلی
جنی: خب عشقم من از رنگ موهام خوشم نمیاد چیکار کنم
تهیونگ: اممم ولی بنظرم خیلی قشنگهولی اگه خودت بدت میاد برو و رنگشو عوض کن من مشکلی ندارم
جنی: پس باشه من برم اماده شو
تهیونگ: منم اماده میشم برسونمت بعد از اونجا میرم شرکت
جنی: مرسی عشقکم
__________________
لیسا: تو اینستا بودم دیگه تقریبا چشام زده بود بیرون از بس سرم تو گوشی بود
دیدم در حموم باز شد گفتم خب کوک اومد ساعت و نگاه کردم دیگه دو
اوههههه دیر شد
سریع چپیدم تو حموم یه دوش یه ربع گرفتم و اومدم بیرون دیدم دو بیست دقیقس سریع موهامو خکش کردم و لباسی که اماده کرده بودم و پوشیدم
جونگ کوک: هی لیسا میدویید اینور اونور منم داشتم از خنده جر میخوردم
گفتم منم برم اماده شم برسونمش بعد برم شمرت تهیونگ ببینم چیکارم داشت
لیسا: دیگه اماده شده بودم دیدم جونگ کوکم داره کرواتشو میبنده
کوک
جونگ کوک: بله عشقم .
لیسا: تو کجا میری؟؟؟
جونگ کوک : میخوام بیام برسونمت بعدم برم پیش تهیونگ اخع تو حموم زنگ زد کارم داشت
لیسا: اها اوکی پس بریم دو چهل دقیقس
جونگ کوک: بریم
___________________جنی و رسوندم ارایشگاه و دوباره به کوک زنگ زدم
الو کوک کجاییی
کوک: من دارم لیسا میبرم بیمارستان
تهیونگ: اااا اتفاقی براش افتاده؟؟؟؟؟
کوک: نههه هیچی نشده وقتی دیدمت برات میگم الان لیسا دیرش شده
تهیونگ: باشه
کوک: خودم میام شرکتت
ته ته: اوکی
یه ربع بعد
لیسا: بالاخره رسیدیم و من از ماشین پیاده شدم و واسه کوک دست تکون دادمو رفتم
جونگ کوک: خب لیسا رسوندم در بزنم برم شرکت تهیونگ
_____________
تهیونگ: دیدم کوک میاد زنگ زدم جیمین که اونم بیاد
****************************بالاخره دوتاشون همزمان اومدن
کوک و جیمین: سلامممم
ته ته: سلام بر دوستان گل
خب ببینید ما باید مراسم ازدواح بگیریم ولی نمیدونم چجوری
جیمین: میتونیم تو یروز بگیریم
کوک : اره منم موافقم سه تاشونم با هم دوستن فکر کنم قبول کنن
ته ته: میگی فکر کنن یعنی احتمالش قطعی نیس
جیمین:اهوم
خب پس امشب باید باهاشون صحبت کنیم
جیمین: اره میخواین بیاین خونه ی ما
کوک: نه ممکنه اگه پیش هم باشن روشون نشه بگن نه تنهایی بهتره
ته ته: اره بنظر منم
جنی: من میخوام برم ارایشگاه
تهیونگ: اممم .......برو ولی برای چی تو که خوشگلی
جنی: خب عشقم من از رنگ موهام خوشم نمیاد چیکار کنم
تهیونگ: اممم ولی بنظرم خیلی قشنگهولی اگه خودت بدت میاد برو و رنگشو عوض کن من مشکلی ندارم
جنی: پس باشه من برم اماده شو
تهیونگ: منم اماده میشم برسونمت بعد از اونجا میرم شرکت
جنی: مرسی عشقکم
__________________
لیسا: تو اینستا بودم دیگه تقریبا چشام زده بود بیرون از بس سرم تو گوشی بود
دیدم در حموم باز شد گفتم خب کوک اومد ساعت و نگاه کردم دیگه دو
اوههههه دیر شد
سریع چپیدم تو حموم یه دوش یه ربع گرفتم و اومدم بیرون دیدم دو بیست دقیقس سریع موهامو خکش کردم و لباسی که اماده کرده بودم و پوشیدم
جونگ کوک: هی لیسا میدویید اینور اونور منم داشتم از خنده جر میخوردم
گفتم منم برم اماده شم برسونمش بعد برم شمرت تهیونگ ببینم چیکارم داشت
لیسا: دیگه اماده شده بودم دیدم جونگ کوکم داره کرواتشو میبنده
کوک
جونگ کوک: بله عشقم .
لیسا: تو کجا میری؟؟؟
جونگ کوک : میخوام بیام برسونمت بعدم برم پیش تهیونگ اخع تو حموم زنگ زد کارم داشت
لیسا: اها اوکی پس بریم دو چهل دقیقس
جونگ کوک: بریم
___________________جنی و رسوندم ارایشگاه و دوباره به کوک زنگ زدم
الو کوک کجاییی
کوک: من دارم لیسا میبرم بیمارستان
تهیونگ: اااا اتفاقی براش افتاده؟؟؟؟؟
کوک: نههه هیچی نشده وقتی دیدمت برات میگم الان لیسا دیرش شده
تهیونگ: باشه
کوک: خودم میام شرکتت
ته ته: اوکی
یه ربع بعد
لیسا: بالاخره رسیدیم و من از ماشین پیاده شدم و واسه کوک دست تکون دادمو رفتم
جونگ کوک: خب لیسا رسوندم در بزنم برم شرکت تهیونگ
_____________
تهیونگ: دیدم کوک میاد زنگ زدم جیمین که اونم بیاد
****************************بالاخره دوتاشون همزمان اومدن
کوک و جیمین: سلامممم
ته ته: سلام بر دوستان گل
خب ببینید ما باید مراسم ازدواح بگیریم ولی نمیدونم چجوری
جیمین: میتونیم تو یروز بگیریم
کوک : اره منم موافقم سه تاشونم با هم دوستن فکر کنم قبول کنن
ته ته: میگی فکر کنن یعنی احتمالش قطعی نیس
جیمین:اهوم
خب پس امشب باید باهاشون صحبت کنیم
جیمین: اره میخواین بیاین خونه ی ما
کوک: نه ممکنه اگه پیش هم باشن روشون نشه بگن نه تنهایی بهتره
ته ته: اره بنظر منم
۱۴۸.۹k
۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.