آه که امروز دلم را چه شد؟!
آه که امروز دلم را چه شد؟!
باصدای دل نشین استاد همایون شجریان
شد زغمت خانه ی سودا دلم
در طلبت رفت به هر جا دلم
از طلب گوهر دریای عشق
موج زند، موج چو دریا دلم
گر نکنی بر دل من رحمتی
وای دلم وای دلم وا دلم!
در طلب زهره رخ ماه رو
می نگرد جانب بالا دلم
روز شد و چادر شب می درد
درپی آن عیش و تماشا دلم
آه که امروز دلم را چه شد؟!
دوش چه گفته است کسی با دلم؟!
از دل تو در دل من نکته هاست
آه چه ره است از دل تو تا دلم ؟!
گر نکنی بر دل من رحمتی
وای دلم وای دلم وا دلم !
باصدای دل نشین استاد همایون شجریان
شد زغمت خانه ی سودا دلم
در طلبت رفت به هر جا دلم
از طلب گوهر دریای عشق
موج زند، موج چو دریا دلم
گر نکنی بر دل من رحمتی
وای دلم وای دلم وا دلم!
در طلب زهره رخ ماه رو
می نگرد جانب بالا دلم
روز شد و چادر شب می درد
درپی آن عیش و تماشا دلم
آه که امروز دلم را چه شد؟!
دوش چه گفته است کسی با دلم؟!
از دل تو در دل من نکته هاست
آه چه ره است از دل تو تا دلم ؟!
گر نکنی بر دل من رحمتی
وای دلم وای دلم وا دلم !
۲.۳k
۰۹ آذر ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.