سوگند به موے تو ڪه از ڪوے تو رفتیم
سوگند به موے تو ڪه از ڪوے تو رفتیم
از ڪوے تو آشفتهتر از موے تو رفتیم
بگذار بمانند حریفان همه چون ریگ
ما آب روانیم ڪه از جوے تو رفتیم
وصل تو به آن منّت جانڪاه نیرزد
تا دوزخ هجر تو ز مینوے تو رفتیم
چون آن سخن تلخ ڪه ناگاه شبے رفت
از آن لب شیرینِ سخنگوے تو رفتیم
اے عود ! شبے ما و تو را سوخت به بزمی
هنگام سحر حیف ڪه چون بوے تو رفتیم
زین پیش نماندیم ڪه آزرده نگردی
چون عاشقے و دوستے از خوے تو رفتیم ...
ـ
سیمین_بهبهانی
از ڪوے تو آشفتهتر از موے تو رفتیم
بگذار بمانند حریفان همه چون ریگ
ما آب روانیم ڪه از جوے تو رفتیم
وصل تو به آن منّت جانڪاه نیرزد
تا دوزخ هجر تو ز مینوے تو رفتیم
چون آن سخن تلخ ڪه ناگاه شبے رفت
از آن لب شیرینِ سخنگوے تو رفتیم
اے عود ! شبے ما و تو را سوخت به بزمی
هنگام سحر حیف ڪه چون بوے تو رفتیم
زین پیش نماندیم ڪه آزرده نگردی
چون عاشقے و دوستے از خوے تو رفتیم ...
ـ
سیمین_بهبهانی
۵۱۰
۰۶ مرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.