کاش پنجره ای بودم...
کاش پنجره ای بودم...
تا هر روز غروب دلتنگی هایت را به دورترین افق دور دست روانه می کردم...
به جایی که نگاهت یک نقطه کوچک شود برای شکستن فاصله ها...
به نقطه ای که این دورها تنها به نگاه تو ختم می شود و
من...
اینجا...
در دورترین نقطه چشم هایت با واژه هایی ساده و بی هوا...
در هوای سنگین دلتنگی هایم می نویسم...
تنها تو...
و این تمام نگاه من در اوج دلتنگیست...
تنها تو...
تقدیم ب ی دختر خاص....
تا هر روز غروب دلتنگی هایت را به دورترین افق دور دست روانه می کردم...
به جایی که نگاهت یک نقطه کوچک شود برای شکستن فاصله ها...
به نقطه ای که این دورها تنها به نگاه تو ختم می شود و
من...
اینجا...
در دورترین نقطه چشم هایت با واژه هایی ساده و بی هوا...
در هوای سنگین دلتنگی هایم می نویسم...
تنها تو...
و این تمام نگاه من در اوج دلتنگیست...
تنها تو...
تقدیم ب ی دختر خاص....
۴.۹k
۱۴ آذر ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.