بسم الله الرحمن الرحیم
بسم الله الرحمن الرحیم
در این نوشتار قصد نداریم تا به تمامی زوایای فیلم اشاره داشته باشیم. بلکه مسائلی در این سریال مطرح شد که می تواند زنگ خطری برای فرهنگ و جامعه باشد. درواقع اگرچه ممکن است سوء نیتی در کار نبوده باشد، منتها می تواند ناخواسته در مسیر اهداف دشمن قرار گرفته و به یک ضد ارزش تبدیل گردد.
مساله اولی که به آن اشاره خواهیم داشت، موجه نشان دادن چهره جامعه آمریکایی است که متاسفانه چند وقتی است که در سریال ها دنبال می شود، که اگر از قصد نباشد متاسفانه از روی جهالت بسیار بزرگی خواهد بود!
مساله ای که در سریال های در چشم باد و کلاه پهلوی هم به چشم می خورد!
به عنوان مثال در سریال در چشم باد، به مساله تجاوزات و خیانت های شوروی و انگلیس پرداخته می شود، منتها درست زمانی که مساله دخالت های آمریکا در ایران و روی کار آمدن محمد رضا پهلوی مطرح می شود، به نوعی فیلم کات شده و این مقطع زمانی گم می شود. و بعد هم قسمت هایی از فیلم در جامعه آمریکایی ساخته شده و آن را محلی برای پیشرفت و آزادی معرفی می کند. به گونه ای که آنقدر این جامعه باز است که حتی یک خلبان فراری که حتی آمریکایی هم نمی باشد در آن به تحصیل پرداخته و پزشک می شود! درواقع نه تنها آمریکا کشوری دشمن و خائن نشان داده نمی شود بلکه کشوری ایده آل و باز معرفی می گردد!
همین مساله هم در قسمت های ابتدایی فیلم کلاه پهلوی به چشم می خورد. در یکی از قسمت ها جلسه ای در فرانسه تشکیل می شود تا مساله کشف حجاب و چگونه عملی شدن آن در ایران بررسی گردد. در این جلسه یک زوج آمریکایی هم حضور دارند که باستان شناس بوده و علاقه به فعالیت در ایران دارند. در ادامه جلسه وقتی که این زوج آمریکایی متوجه می شوند که این گروه قصد دارند تا برای فرهنگ یک مملکت دیگر تصمیم بگیرند، ناراحت شده و جلسه را به بهانه ای ترک می کنند و بعد از خارج شدن از جلسه زن باستان شناس بیان می کند چگونه یک عده می خواهند برای فرهنگ مردمی دیگر تصمیم بگیرند و آن را غیر انسانی معرفی می کند!
و اینک در فیلم راستش را بگو همین مساله باز مطرح می شود منتها به این شکل که دختر بچه ای در کودکی با پدر خود به آمریکا رفته، در آنجا تحصیل کرده و حالا به عنوان استاد دانشگاه به ایران بازگشته است. ولی این شخصیت با نام سارا مستور نه تنها فرهنگ و مذهب خود را از دست نداده بلکه بسیار مقید با حفظ حجاب کامل و دلسوزی برای کشور به میهن بازگشته است، به طوری که اعتماد او به مردم میهنش از اعتماد مسئولین و دستگاه حاکم بر ایران هم بیشتر است.
آنچه در این سه سریال مشترک به نظر می رسد مساله پاک جلوه دادن آمریکا و پوچ بودن مبارزه با آمریکا می باشد. در سریال در چشم باد جامعه باز آمریکایی این نقش را بازی می کند، در سریال کلاه پهلوی زوج دلسوز آمریکایی این مسئولیت را عهده دار بوده و اینک در راستش را بگو، یک ایرانی که بیشتر عمرش را در آمریکا گذرانده و نه تنها تغییری نکرده، بلکه بسیار مقید و معتقد تر برای خدمت به کشور بازگشته است!
حال سوال اینجاست که چرا به تازگی سعی می شود جامعه و فرهنگ آمریکایی به صورت باز و راهی به سوی پیشرفت وآزادی خواهی معرفی گردد؟! که اگر ما با دیدی مثبت هم نگاه کنیم و منفی نگر نباشیم باز هم نمی توانیم جهل بزرگی را که دامنگیر عزیزان تهیه کننده و نویسنده شده است را نادیده بگیریم.
البته ما هم قبول داریم که قرار نیست هر فردی که در آمریکا بوده چه به صورت مهاجر و چه به صورت وطن لزوما قرار نیست وحشی و بد و بی فرهنگ باشد. منتها مساله این است که این افراد به عنوان الگوی آمریکایی معرفی می شوند و گزینه و کاراکتر دیگری در فیلم مطرح نشده است و تنها یک کاراکتر و آن هم به عنوان الگو مطرح می شود.
مساله دوم که به آن می پردازیم کاراکتر ها و شخصیت های داستان می باشند که تشکیل شده از شش دانشجو، یک استاد دانشگاه، مامور حراست مترو و مامور وزارت اطلاعات می باشند. البته در سریال شخصیت های دیگری هم هستند که در حال حاضر به آن ها اشاره ای نمی کنیم.
ابتدا به کاراکتر های دانشجو اشاره می کنیم. این کاراکتر ها از چهار پسر و دو دختر تشکیل شده اند که ما هم توجه وتمرکز خود را در ابتدا بر روی این افراد و شخصیت آن ها می گذاریم.
کاراکتر های مذکر عبارت بودن از:
علی رضا مولایی، عباس وفایی، دانیال دلدار و وحید مشتاق
کاراکتر های مونث عبارت بودند از:
خاطره آرامی و هانیه حقی
چیزی که در این کاراکتر ها جالب به نظر می رسید و قابل تامل می باشد نوع نگاه، پوشش و شخصیت آنها می باشد.
در مورد دو کاراکتر مونث یعنی خاطره و هانیه آنچه جالب می باشد این است که اینبار بر خلاف بسیاری از فیلم ها و سریال های دیگری که ساخته شده اند، شخصیت های مونث همگی چادری هست
در این نوشتار قصد نداریم تا به تمامی زوایای فیلم اشاره داشته باشیم. بلکه مسائلی در این سریال مطرح شد که می تواند زنگ خطری برای فرهنگ و جامعه باشد. درواقع اگرچه ممکن است سوء نیتی در کار نبوده باشد، منتها می تواند ناخواسته در مسیر اهداف دشمن قرار گرفته و به یک ضد ارزش تبدیل گردد.
مساله اولی که به آن اشاره خواهیم داشت، موجه نشان دادن چهره جامعه آمریکایی است که متاسفانه چند وقتی است که در سریال ها دنبال می شود، که اگر از قصد نباشد متاسفانه از روی جهالت بسیار بزرگی خواهد بود!
مساله ای که در سریال های در چشم باد و کلاه پهلوی هم به چشم می خورد!
به عنوان مثال در سریال در چشم باد، به مساله تجاوزات و خیانت های شوروی و انگلیس پرداخته می شود، منتها درست زمانی که مساله دخالت های آمریکا در ایران و روی کار آمدن محمد رضا پهلوی مطرح می شود، به نوعی فیلم کات شده و این مقطع زمانی گم می شود. و بعد هم قسمت هایی از فیلم در جامعه آمریکایی ساخته شده و آن را محلی برای پیشرفت و آزادی معرفی می کند. به گونه ای که آنقدر این جامعه باز است که حتی یک خلبان فراری که حتی آمریکایی هم نمی باشد در آن به تحصیل پرداخته و پزشک می شود! درواقع نه تنها آمریکا کشوری دشمن و خائن نشان داده نمی شود بلکه کشوری ایده آل و باز معرفی می گردد!
همین مساله هم در قسمت های ابتدایی فیلم کلاه پهلوی به چشم می خورد. در یکی از قسمت ها جلسه ای در فرانسه تشکیل می شود تا مساله کشف حجاب و چگونه عملی شدن آن در ایران بررسی گردد. در این جلسه یک زوج آمریکایی هم حضور دارند که باستان شناس بوده و علاقه به فعالیت در ایران دارند. در ادامه جلسه وقتی که این زوج آمریکایی متوجه می شوند که این گروه قصد دارند تا برای فرهنگ یک مملکت دیگر تصمیم بگیرند، ناراحت شده و جلسه را به بهانه ای ترک می کنند و بعد از خارج شدن از جلسه زن باستان شناس بیان می کند چگونه یک عده می خواهند برای فرهنگ مردمی دیگر تصمیم بگیرند و آن را غیر انسانی معرفی می کند!
و اینک در فیلم راستش را بگو همین مساله باز مطرح می شود منتها به این شکل که دختر بچه ای در کودکی با پدر خود به آمریکا رفته، در آنجا تحصیل کرده و حالا به عنوان استاد دانشگاه به ایران بازگشته است. ولی این شخصیت با نام سارا مستور نه تنها فرهنگ و مذهب خود را از دست نداده بلکه بسیار مقید با حفظ حجاب کامل و دلسوزی برای کشور به میهن بازگشته است، به طوری که اعتماد او به مردم میهنش از اعتماد مسئولین و دستگاه حاکم بر ایران هم بیشتر است.
آنچه در این سه سریال مشترک به نظر می رسد مساله پاک جلوه دادن آمریکا و پوچ بودن مبارزه با آمریکا می باشد. در سریال در چشم باد جامعه باز آمریکایی این نقش را بازی می کند، در سریال کلاه پهلوی زوج دلسوز آمریکایی این مسئولیت را عهده دار بوده و اینک در راستش را بگو، یک ایرانی که بیشتر عمرش را در آمریکا گذرانده و نه تنها تغییری نکرده، بلکه بسیار مقید و معتقد تر برای خدمت به کشور بازگشته است!
حال سوال اینجاست که چرا به تازگی سعی می شود جامعه و فرهنگ آمریکایی به صورت باز و راهی به سوی پیشرفت وآزادی خواهی معرفی گردد؟! که اگر ما با دیدی مثبت هم نگاه کنیم و منفی نگر نباشیم باز هم نمی توانیم جهل بزرگی را که دامنگیر عزیزان تهیه کننده و نویسنده شده است را نادیده بگیریم.
البته ما هم قبول داریم که قرار نیست هر فردی که در آمریکا بوده چه به صورت مهاجر و چه به صورت وطن لزوما قرار نیست وحشی و بد و بی فرهنگ باشد. منتها مساله این است که این افراد به عنوان الگوی آمریکایی معرفی می شوند و گزینه و کاراکتر دیگری در فیلم مطرح نشده است و تنها یک کاراکتر و آن هم به عنوان الگو مطرح می شود.
مساله دوم که به آن می پردازیم کاراکتر ها و شخصیت های داستان می باشند که تشکیل شده از شش دانشجو، یک استاد دانشگاه، مامور حراست مترو و مامور وزارت اطلاعات می باشند. البته در سریال شخصیت های دیگری هم هستند که در حال حاضر به آن ها اشاره ای نمی کنیم.
ابتدا به کاراکتر های دانشجو اشاره می کنیم. این کاراکتر ها از چهار پسر و دو دختر تشکیل شده اند که ما هم توجه وتمرکز خود را در ابتدا بر روی این افراد و شخصیت آن ها می گذاریم.
کاراکتر های مذکر عبارت بودن از:
علی رضا مولایی، عباس وفایی، دانیال دلدار و وحید مشتاق
کاراکتر های مونث عبارت بودند از:
خاطره آرامی و هانیه حقی
چیزی که در این کاراکتر ها جالب به نظر می رسید و قابل تامل می باشد نوع نگاه، پوشش و شخصیت آنها می باشد.
در مورد دو کاراکتر مونث یعنی خاطره و هانیه آنچه جالب می باشد این است که اینبار بر خلاف بسیاری از فیلم ها و سریال های دیگری که ساخته شده اند، شخصیت های مونث همگی چادری هست
۲۲.۹k
۱۸ آذر ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.