در سڪوت
در سڪوت
هزار رنڪَ پاییز
چہ آغوشهایی ڪہ
تب ڪردند از نبودن
ڪَرمی دستی و چہ
واژه هایی در بستر بی روح و
سپید سڪوت مردند...
هزار رنڪَ پاییز
چہ آغوشهایی ڪہ
تب ڪردند از نبودن
ڪَرمی دستی و چہ
واژه هایی در بستر بی روح و
سپید سڪوت مردند...
۶.۰k
۰۵ مهر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.