دلـــــم برای خانه ی مادربزرگ تنگ شده
دلـــــم برای خانه ی مادربزرگ تنگ شده
برای سفره ی شلوغمان😍
کـــــــــه دست دراز میکردم
و به آخرش نمی رسید
و یــــــخچال مهربانی😋
که هر چه درش را باز می کردم
و هـــــــندوانه می خوردم🍉
کسی را خبر نمیکرد😊✌❤
هــــــی یادش بــــــخیر
برای سفره ی شلوغمان😍
کـــــــــه دست دراز میکردم
و به آخرش نمی رسید
و یــــــخچال مهربانی😋
که هر چه درش را باز می کردم
و هـــــــندوانه می خوردم🍉
کسی را خبر نمیکرد😊✌❤
هــــــی یادش بــــــخیر
۴.۷k
۱۴ آذر ۱۴۰۰