تقدیم به امید عباسی هر چند خیلی خیلی ناقابل و ناچیز (2)
تقدیم به امید عباسی هر چند خیلی خیلی ناقابل و ناچیز (2)
ماسک من مال تو، زنده بمان دخترم
آتشنشان فداکار در جریان آتشسوزی آپارتمانی در طبقه دهم یک ساختمان وقتی با گریههای مادر خانواده باخبر شد دختر کوچولویش در میان آتش گرفتار شده است خود را به قلب شعلههای سرکش زد و برای آن که دخترک را زنده نجات دهد ماسک تنفس خود را به صورت او زد و خود را با خطر مرگ روبهرو کرد.فریادهای «کمک، کمک» زنی از طبقه دهم ساختمان «زیتون» در شهرک شهید باقری سبب شد تا همه ساکنان این مجتمع در سکوت ظهر از ماجرای آتشسوزی آپارتمانی باخبر شوند.
همسایهها به سرعت خود را به طبقه دهم رساندند اما شعلههای آتش خانه را محاصره کرده بود و زن جوانی پسر ۱۲سالهاش را در آغوش گرفته بود و با گریه و فریاد حبس شدن دخترش را در میان شعلههای آتش خبر میداد. آنها به سرعت با آتشنشانی تماس گرفتند تا امدادگران به کمک دختربچه بشتابند.
با اعلام این خبر تیمی از ماموران آتشنشانی ایستگاه ۶۸ به محل حادثه رسیدند و وقتی خود را در برابر آتشسوزی بزرگی دیدند از ایستگاههای دیگر کمک خواستند اما جان دختر ۸ ساله که در میان جهنمی از آتش قرار داشت، در خطر بود.
در گام نخست چند تن از ماموران برای تخلیه ساختمان اقدام کردند و سه آتشنشان دیگر مأموریت یافتند خود را به کانون آتش بزنند و ریحانه ۸ ساله را از محاصره شعلهها نجات بدهند. مادر نگران از اضطراب و وحشت که قدرت حرف زدن نداشت در راهرو ساختمان انتظار میکشید و به امدادگری که میرسید با التماس خواستار نجات فرزندش میشد.
«امید عباسی» یکی از آتشنشانان با ماسکی که روی صورتش داشت خود را به آتش زد اما وقتی به اتاق و راهرو شعلهور راه یافت اثری از دختر کوچولو ندید. این آتشنشان ناچار از میان شعلههای سرکش بیرون آمد و از مادر نگران پرسید هنگام شروع آتشسوزی ریحانه در کدام قسمت از آپارتمان سرگرم بازی بود. مادر مضطرب که قدرت حرف زدن نداشت تنها خانه را نشان داد و از حال رفت. آتشنشان جوان دوباره خودش را به راهرو خانه شعلهور و پردود رساند، چند قدم جلوتر رفت و صدای ریحانه را از اتاق روبهرویش شنید که شعلههای آتش از چارچوب در ورودیاش به بیرون زبانه میکشید.
آتشنشان فداکار که در محاصره دود و آتش به دشواری نفس میکشید از چارچوب در گذشت و وارد اتاقی شد که آتش و دود فضا را فرا گرفته بود. یکی دو بار ریحانه را صدا زد تا این که فهمید دخترک در کنج اتاق در کنار یک کمد شعلهور پناه گرفته است و هر لحظه بیم آن میرفت خرمنی از آتش بر سرش فرو بریزد. آتشنشان فداکار خودش را به ریحانه رساند و احساس کرد دخترک هر لحظه ممکن است بهخاطر تنفس دود از پای دربیاید، امکان انتقال او به بیرون بدون استفاده از ماسک وجود نداشت و بیم مرگش میرفت. آتشنشان به سرعت ماسک تنفس را از چهره خود برداشت و به صورت دختربچه زد، بعد پتویی را که در دست داشت روی سر او کشید و تلاش کرد از میان آتش و دود بیرون بیاید. وقتی ریحانه را نجات داد، در راهرو ساختمان روی زمین افتاد و همکارانش از نیروهای اورژانس کمک خواستند.
عوامل اورژانس وقتی خود را به بالای سر این آتشنشان فداکار رساندند پی بردند که او به خاطر مسمومیت گاز و نرسیدن اکسیژن به حالت کما رفته است. آتشنشان جوان و دخترک نجات یافته به بیمارستان پیامبران انتقال داده شدند و در پی آن همکاران آتشنشان در ادامه تلاش به مهار آتش پرداختهاند.
بنا بر این گزارش، دو آتشنشان دیگر در این عملیات دچار مصدومیت شدند
کهپس از انتقال به بیمارستان تحت درمان قرار گرفتند اما امید عباسی آتشنشان فداکار در بخش «C.C.U» بیمارستان بستری شده و حالش رضایت بخش است.
مادر ریحانه کوچولو در رابطه با این حادثه به شوک گفت: هنوز ساختمان های ما به گاز شهری متصل نشده و از کپسولهای گاز استفاده میکنیم. در حال آشپزی بودم که ناگهان پرده آشپزخانه آتش گرفت و فریاد زنان از خانه همراه پسرم خارج شدیم و نگران دخترم بودیم. خواستم برگرم و وارد خانه شوم اما آتش همه جا را گرفته بود تا این که ماموران آتشنشانی وارد ساختمان شدند.
وی افزود: آتشنشان فداکار چند بار برای نجات جان دخترم وارد آتش شد اما هر بار که بیرون میآمد از زنده بودن ریحانه ناامید میشدم تا این که آخرین بار دخترم را درحالی که روی دستان آتشنشان جوان بود دیدم و خدا را شکر کردم.
وی ادامه داد: دخترم جان دوباره گرفت چون آتشنشان جوان ماسک خود را روی دهان دخترم گذاشته بود و زمانی که از حلقه آتش بیرون آمدند ریحانه به سمت من آمد اما در این میان آتشنشان جوان روی زمین افتاد و بیهوش شد و عوامل اورژانس از وضعیت به کما رفتن وی خبر دادند.
پدر ریحانه کوچولو با بیان اینکه زندگی دخترش را مدیون آتشنشانان است، گفت: زمان حادثه من سر کار
ماسک من مال تو، زنده بمان دخترم
آتشنشان فداکار در جریان آتشسوزی آپارتمانی در طبقه دهم یک ساختمان وقتی با گریههای مادر خانواده باخبر شد دختر کوچولویش در میان آتش گرفتار شده است خود را به قلب شعلههای سرکش زد و برای آن که دخترک را زنده نجات دهد ماسک تنفس خود را به صورت او زد و خود را با خطر مرگ روبهرو کرد.فریادهای «کمک، کمک» زنی از طبقه دهم ساختمان «زیتون» در شهرک شهید باقری سبب شد تا همه ساکنان این مجتمع در سکوت ظهر از ماجرای آتشسوزی آپارتمانی باخبر شوند.
همسایهها به سرعت خود را به طبقه دهم رساندند اما شعلههای آتش خانه را محاصره کرده بود و زن جوانی پسر ۱۲سالهاش را در آغوش گرفته بود و با گریه و فریاد حبس شدن دخترش را در میان شعلههای آتش خبر میداد. آنها به سرعت با آتشنشانی تماس گرفتند تا امدادگران به کمک دختربچه بشتابند.
با اعلام این خبر تیمی از ماموران آتشنشانی ایستگاه ۶۸ به محل حادثه رسیدند و وقتی خود را در برابر آتشسوزی بزرگی دیدند از ایستگاههای دیگر کمک خواستند اما جان دختر ۸ ساله که در میان جهنمی از آتش قرار داشت، در خطر بود.
در گام نخست چند تن از ماموران برای تخلیه ساختمان اقدام کردند و سه آتشنشان دیگر مأموریت یافتند خود را به کانون آتش بزنند و ریحانه ۸ ساله را از محاصره شعلهها نجات بدهند. مادر نگران از اضطراب و وحشت که قدرت حرف زدن نداشت در راهرو ساختمان انتظار میکشید و به امدادگری که میرسید با التماس خواستار نجات فرزندش میشد.
«امید عباسی» یکی از آتشنشانان با ماسکی که روی صورتش داشت خود را به آتش زد اما وقتی به اتاق و راهرو شعلهور راه یافت اثری از دختر کوچولو ندید. این آتشنشان ناچار از میان شعلههای سرکش بیرون آمد و از مادر نگران پرسید هنگام شروع آتشسوزی ریحانه در کدام قسمت از آپارتمان سرگرم بازی بود. مادر مضطرب که قدرت حرف زدن نداشت تنها خانه را نشان داد و از حال رفت. آتشنشان جوان دوباره خودش را به راهرو خانه شعلهور و پردود رساند، چند قدم جلوتر رفت و صدای ریحانه را از اتاق روبهرویش شنید که شعلههای آتش از چارچوب در ورودیاش به بیرون زبانه میکشید.
آتشنشان فداکار که در محاصره دود و آتش به دشواری نفس میکشید از چارچوب در گذشت و وارد اتاقی شد که آتش و دود فضا را فرا گرفته بود. یکی دو بار ریحانه را صدا زد تا این که فهمید دخترک در کنج اتاق در کنار یک کمد شعلهور پناه گرفته است و هر لحظه بیم آن میرفت خرمنی از آتش بر سرش فرو بریزد. آتشنشان فداکار خودش را به ریحانه رساند و احساس کرد دخترک هر لحظه ممکن است بهخاطر تنفس دود از پای دربیاید، امکان انتقال او به بیرون بدون استفاده از ماسک وجود نداشت و بیم مرگش میرفت. آتشنشان به سرعت ماسک تنفس را از چهره خود برداشت و به صورت دختربچه زد، بعد پتویی را که در دست داشت روی سر او کشید و تلاش کرد از میان آتش و دود بیرون بیاید. وقتی ریحانه را نجات داد، در راهرو ساختمان روی زمین افتاد و همکارانش از نیروهای اورژانس کمک خواستند.
عوامل اورژانس وقتی خود را به بالای سر این آتشنشان فداکار رساندند پی بردند که او به خاطر مسمومیت گاز و نرسیدن اکسیژن به حالت کما رفته است. آتشنشان جوان و دخترک نجات یافته به بیمارستان پیامبران انتقال داده شدند و در پی آن همکاران آتشنشان در ادامه تلاش به مهار آتش پرداختهاند.
بنا بر این گزارش، دو آتشنشان دیگر در این عملیات دچار مصدومیت شدند
کهپس از انتقال به بیمارستان تحت درمان قرار گرفتند اما امید عباسی آتشنشان فداکار در بخش «C.C.U» بیمارستان بستری شده و حالش رضایت بخش است.
مادر ریحانه کوچولو در رابطه با این حادثه به شوک گفت: هنوز ساختمان های ما به گاز شهری متصل نشده و از کپسولهای گاز استفاده میکنیم. در حال آشپزی بودم که ناگهان پرده آشپزخانه آتش گرفت و فریاد زنان از خانه همراه پسرم خارج شدیم و نگران دخترم بودیم. خواستم برگرم و وارد خانه شوم اما آتش همه جا را گرفته بود تا این که ماموران آتشنشانی وارد ساختمان شدند.
وی افزود: آتشنشان فداکار چند بار برای نجات جان دخترم وارد آتش شد اما هر بار که بیرون میآمد از زنده بودن ریحانه ناامید میشدم تا این که آخرین بار دخترم را درحالی که روی دستان آتشنشان جوان بود دیدم و خدا را شکر کردم.
وی ادامه داد: دخترم جان دوباره گرفت چون آتشنشان جوان ماسک خود را روی دهان دخترم گذاشته بود و زمانی که از حلقه آتش بیرون آمدند ریحانه به سمت من آمد اما در این میان آتشنشان جوان روی زمین افتاد و بیهوش شد و عوامل اورژانس از وضعیت به کما رفتن وی خبر دادند.
پدر ریحانه کوچولو با بیان اینکه زندگی دخترش را مدیون آتشنشانان است، گفت: زمان حادثه من سر کار
۳.۶k
۲۹ آذر ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.