توی تلوزیون، اخبار پخش شد. توی اخبار، هواشناسی پخش شد. تو
توی تلوزیون، اخبار پخش شد. توی اخبار، هواشناسی پخش شد. توی هواشناسی، ابر بارانزا پخش شد. توی ابر بارانزا، رعد و برق پخش شد؛ بارید و بارون روی زمین پخش شد. بوی خاک، تو هوا پخش شد. تو اونطرف خیابون، من اینطرف. به سمتم اومدی و بوی تو، تو هوا پخش شد. من در تو پخش شدم؛ من در رگهایت پخش شدم؛ من در تو پر شدم، و در "من" خالی. منِ من خالی شد؛ خالی از منهای پر از تو!
حالا، از من فقط تو موندی.
میشه من رو از خودت پخش نکنی؟!...
- تنها آنچه باید
حالا، از من فقط تو موندی.
میشه من رو از خودت پخش نکنی؟!...
- تنها آنچه باید
۳۸.۶k
۳۰ دی ۱۴۰۰