دلم می خواهد امشب شعر من جور دگر گردد
دلم می خواهد امشب شعر من جور دگر گردد
عصیان نماید
بغض من را مرزهای خویش را هم بشکند در هم
دلم می خواهد امشب دفترم زیرو زبر گردد
بشورند واژه ها بر طفلک شاعر
وهر واژه پدر گردد
ولی افسوس
کم اند آخربرای او تکاپو
خون دل خوردن
نیاسودن
پدر معنای زیبای. برای خود نبودن
نگاهش گرمی جمع شبانه
حضورش روشنایی
سکوتش رونق خاموش خانه
به هنگام نداری
پدر دستی و دستی روی پینه
پدر یعنی دو بیتی
سراسر سوز سینه
پدر چیزی شبیه جاری رود
همیشه در سرودن
پدر یعنی خروش چرم کاوه
پدر یعنی حماسه
پر از آهنگ بودن
نمی دانم؟
چه پنداری؟
سکوتی را که پنهان می شود پشتش
وتا آخر نگاهی را که می گوید به من چیزی
ترک های دلش را که جای پای حجم بی قراریست
بله
البته می دانم
همان انشای تکراری
که موضوعش نداریست
عصیان نماید
بغض من را مرزهای خویش را هم بشکند در هم
دلم می خواهد امشب دفترم زیرو زبر گردد
بشورند واژه ها بر طفلک شاعر
وهر واژه پدر گردد
ولی افسوس
کم اند آخربرای او تکاپو
خون دل خوردن
نیاسودن
پدر معنای زیبای. برای خود نبودن
نگاهش گرمی جمع شبانه
حضورش روشنایی
سکوتش رونق خاموش خانه
به هنگام نداری
پدر دستی و دستی روی پینه
پدر یعنی دو بیتی
سراسر سوز سینه
پدر چیزی شبیه جاری رود
همیشه در سرودن
پدر یعنی خروش چرم کاوه
پدر یعنی حماسه
پر از آهنگ بودن
نمی دانم؟
چه پنداری؟
سکوتی را که پنهان می شود پشتش
وتا آخر نگاهی را که می گوید به من چیزی
ترک های دلش را که جای پای حجم بی قراریست
بله
البته می دانم
همان انشای تکراری
که موضوعش نداریست
۹۶۲
۰۵ دی ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.