شب معراج ، محمد به خدا گفت علي
شب معراج ، محمد به خدا گفت علي
ايليا گفت علي ،
كهف وَري گفت علي ،
من همانم كه خداوند مرا گفت علي
فاطمه گفت علي ،
پيش همه گفت علي ،
نه بترسد، كه بدون واهمه گفت علي
مجتبي گفت علي ،
سبزْ قبا گفت علي،
بين صفين امير الكرما گفت علي
كربلا گفت علي ،
خون خدا گفت علي ،
چيست نام پسران تو شها ؟ گفت علي
اكبرش گفت علي ،
گل پسرش گفت علي ،
رو و مو و ابرو و چشم و سرش گفت علي
هر نفس گفت علي ،
مست ز بس گفت علي ،
قاسم ابن حسن از پشت فرس گفت علي
چه يلي گفت علي ،
ابن ولي گفت علي ،
جنگ تا تنگ شد عباس علي گفت علي
آتشين گفت علي ،
زينب دين گفت علي ،
بر بلنداي فلك صبر، يقين گفت علي
شاپرك گفت علي ،
باغ فدك گفت علي ،
صدو ده بار نمكدان به نمك گفت علي
كم كمك گفت علي ،
خواست كمك گفت علي ،
مستجار آه زد و خورد ترك گفت علي
ناي و ني گفت علي ،
ساغر و مي گفت علي ،
مَردْ ،سلمان سپاهاني ِ جي گفت علي
خون فشان گفت علي ،
نعره كشان گفت علي ،
ذوالفقار عين تبر سينه دران ، گفت علي
پر توان گفت علي ،
تند و دوان گفت
دُلْدُلِ شير خدا شيهه كشان گفت علی
ايليا گفت علي ،
كهف وَري گفت علي ،
من همانم كه خداوند مرا گفت علي
فاطمه گفت علي ،
پيش همه گفت علي ،
نه بترسد، كه بدون واهمه گفت علي
مجتبي گفت علي ،
سبزْ قبا گفت علي،
بين صفين امير الكرما گفت علي
كربلا گفت علي ،
خون خدا گفت علي ،
چيست نام پسران تو شها ؟ گفت علي
اكبرش گفت علي ،
گل پسرش گفت علي ،
رو و مو و ابرو و چشم و سرش گفت علي
هر نفس گفت علي ،
مست ز بس گفت علي ،
قاسم ابن حسن از پشت فرس گفت علي
چه يلي گفت علي ،
ابن ولي گفت علي ،
جنگ تا تنگ شد عباس علي گفت علي
آتشين گفت علي ،
زينب دين گفت علي ،
بر بلنداي فلك صبر، يقين گفت علي
شاپرك گفت علي ،
باغ فدك گفت علي ،
صدو ده بار نمكدان به نمك گفت علي
كم كمك گفت علي ،
خواست كمك گفت علي ،
مستجار آه زد و خورد ترك گفت علي
ناي و ني گفت علي ،
ساغر و مي گفت علي ،
مَردْ ،سلمان سپاهاني ِ جي گفت علي
خون فشان گفت علي ،
نعره كشان گفت علي ،
ذوالفقار عين تبر سينه دران ، گفت علي
پر توان گفت علي ،
تند و دوان گفت
دُلْدُلِ شير خدا شيهه كشان گفت علی
۵.۵k
۰۷ دی ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.