14
#14
عشق ووفش💜♾️💙
ارسلان: خفه من رفتم
خدافظی کردم و رفتم سمت گل فروشی
چشمم به یه گل رز صورتی و ابی که کنار هم نماد قشنگی داشتن افتاد رفتم سمتشو دوتا شو برداستم و حساب کردم و سوار ماشینم شدم و رفتم خونه
در زدم که شیما درو باز کرد
هوففف باز این(تث دلش)
شیما: سلام اقا خوبید این گلا واسه اینکه
ارسلان: فضولیش به تو نیمده نیکا کجاس
شیما: توی اشپز خونه داره روی میزو تمیز میکنه
ارسلان: اوک
رفتم سمت اشپز خونه پشتش یه من بود و داشت رو میزو تمیز می کرد
گلارو جلوی صورتم گرفتم و خودم پشتشون قایم شدم و زدم بهش
نیکا:یه نفر زد بم که برگشتم و دوتا شاخه گل رز صورتی و ابی دیدم و پشتش به نفر قایم شده بود که خیلی ضایع بود ارسلانه چون دونا گل کل صورتشو نمی گرف
ارسلان تویی
ارسلان : گل رو کنار بردم و لبخند دندون نمایی زدم
اره منم
نیکا: 🙂
ارسلان: گلا رو سمتش گرفتم
اینا برا تو
نیکا: منننن؟!
ارسلان: اره دیگه
نیکا: دومین بارم بود گل میکرفتم اولین بارش روزی بود که با مامان و بابام رفتیم بیرون و گل های گل فروشی تو پاساژ بوی خوبی میداد
و با مامان و بایام رفتیم و بابام یه شاخه گل ابی و مامانم یه شاخه گل صورتی برام گرفتن اون موقع 10 سالم بود و میدونستن رنک مورذ علاقم چیه
الانم ارسلان دقیقا مث همون گلا برای من گرفته
ممنون
گلارو گرفتم
از کجا میدونستی ابی و صورتی دوص دارم
ارسلان: جدی رنگ مورذ علاقت ایناس
نیکا: اره
ارسلان: وقتی وارد گل فروشی شدم چشمم سمت اینا رف
نیکا: مرصی اروم نزدیک صورتش رفتم فک میکرذ میخام بوصش کنم اما لبمو سمت گوشش بردم و اروم گفتم
خیلی قشنگن
ارسلان: نزدیک گوشم بود تقریبا لپش به لپم چسبیده بود دستامو دور کمرش حلقه کردم و بغلش کردم و اروم کنار گوشش گفتم
تو قشنگ تری
نیکا: بغلم کرد چون از زیر دستام دستاشو رد کرده بود منم مجبور شدم بغلش کنم و چون قدم کوتاه تر از اون بود مجبور شدم روی پنجه های پام وایسم و دیگه احساس کرذم که پاهام روی زمین نیس
45 تا کام🫠💜
#ارسلان#نیکا#دیانا#متین#ممد#پانیذ#عسل#رضا#مهراب#مهدیس#دپ#رمان#اکیپ#عاشقانه#شکست#مرگ#دخترونه#پسرونه#رفیق#ضربه#ویسگون#دپرس#عذاب#عشق#ارنیکا#اردیا#متینکا#متدیا#محردیس#محرشاد#عسلئو#پانلو#مونیکا#کاپل#قشنگ#کلیپ
عشق ووفش💜♾️💙
ارسلان: خفه من رفتم
خدافظی کردم و رفتم سمت گل فروشی
چشمم به یه گل رز صورتی و ابی که کنار هم نماد قشنگی داشتن افتاد رفتم سمتشو دوتا شو برداستم و حساب کردم و سوار ماشینم شدم و رفتم خونه
در زدم که شیما درو باز کرد
هوففف باز این(تث دلش)
شیما: سلام اقا خوبید این گلا واسه اینکه
ارسلان: فضولیش به تو نیمده نیکا کجاس
شیما: توی اشپز خونه داره روی میزو تمیز میکنه
ارسلان: اوک
رفتم سمت اشپز خونه پشتش یه من بود و داشت رو میزو تمیز می کرد
گلارو جلوی صورتم گرفتم و خودم پشتشون قایم شدم و زدم بهش
نیکا:یه نفر زد بم که برگشتم و دوتا شاخه گل رز صورتی و ابی دیدم و پشتش به نفر قایم شده بود که خیلی ضایع بود ارسلانه چون دونا گل کل صورتشو نمی گرف
ارسلان تویی
ارسلان : گل رو کنار بردم و لبخند دندون نمایی زدم
اره منم
نیکا: 🙂
ارسلان: گلا رو سمتش گرفتم
اینا برا تو
نیکا: منننن؟!
ارسلان: اره دیگه
نیکا: دومین بارم بود گل میکرفتم اولین بارش روزی بود که با مامان و بابام رفتیم بیرون و گل های گل فروشی تو پاساژ بوی خوبی میداد
و با مامان و بایام رفتیم و بابام یه شاخه گل ابی و مامانم یه شاخه گل صورتی برام گرفتن اون موقع 10 سالم بود و میدونستن رنک مورذ علاقم چیه
الانم ارسلان دقیقا مث همون گلا برای من گرفته
ممنون
گلارو گرفتم
از کجا میدونستی ابی و صورتی دوص دارم
ارسلان: جدی رنگ مورذ علاقت ایناس
نیکا: اره
ارسلان: وقتی وارد گل فروشی شدم چشمم سمت اینا رف
نیکا: مرصی اروم نزدیک صورتش رفتم فک میکرذ میخام بوصش کنم اما لبمو سمت گوشش بردم و اروم گفتم
خیلی قشنگن
ارسلان: نزدیک گوشم بود تقریبا لپش به لپم چسبیده بود دستامو دور کمرش حلقه کردم و بغلش کردم و اروم کنار گوشش گفتم
تو قشنگ تری
نیکا: بغلم کرد چون از زیر دستام دستاشو رد کرده بود منم مجبور شدم بغلش کنم و چون قدم کوتاه تر از اون بود مجبور شدم روی پنجه های پام وایسم و دیگه احساس کرذم که پاهام روی زمین نیس
45 تا کام🫠💜
#ارسلان#نیکا#دیانا#متین#ممد#پانیذ#عسل#رضا#مهراب#مهدیس#دپ#رمان#اکیپ#عاشقانه#شکست#مرگ#دخترونه#پسرونه#رفیق#ضربه#ویسگون#دپرس#عذاب#عشق#ارنیکا#اردیا#متینکا#متدیا#محردیس#محرشاد#عسلئو#پانلو#مونیکا#کاپل#قشنگ#کلیپ
۴۰.۰k
۳۱ فروردین ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.