عشق سیاه و سفید p37
توی ره فقط استرس داشتم و باخودم میگفتم:توروخدا خدایا جیهوپ امید منه چیزیش نشه توروخدا خدا لطفا
و اشک میریختم ،رسیدم دم در بیمارستان و بدو بدو رفتم داخل پرسیدم ...
سونگ مین:خانم ببخشید جانگ هوسوک کدوم اتاقه
منشی:از اون طرف داخل اتاق عمله
سونگ مین:ممنون
بدو بدو رفتم سمت اتاق عمل دیدم هنه هستن و جین راه میرفت و جیمین و شوگا دستاشون روی سرشون بود و نامجونم هم داشت گریه میکرد
سونگ مین:پ....پس جیهوپ کجاست ،حالش خوبه مگه ن(با گریه)
نامجون:اومدی ،اون داشت میومد پیش تو تا یه چیزی بهت بگه با عجله و توی راه تصادف کرد حالش بدا فقط باید براش دعا کنیم
سونگ مین:همش تقصیر من شد ،تقصیر مت(با گریه شدید)
افتادم روی دو زانو و تا توستم گریه کرد و جیمین اومد گرفتم
جیمین:هی دختر اروم باش مطمئنم حالش خوبه گریه نکن تو خودت حالت خوب نیست
شوگا:سونگ مین حالش خوب میشه نگران نباش
جین:هی جونگ کوک اومد اروم باش
جونگ کوک:سونگ مین،سونگ مین تو اینجا چه کار میکنی مگه نگفتم باید استراحت کنی ها ؟جیهوپ خوب میشه بلندشو بلند شو
اومد گرفتم و کلی گریه کردم...
سونگ مین:کوکی تقصیر منه اینجوری شد ،میترسم جونگ کوک توروخدا ،توروخدا کمکش کن حالش خوب بشه
جونگ کوک:باشه باشه بلند شو
کمکم کرد و بردم تو حیاط و نشستیم روی یه نیمکت و گفت:اخرین باری که اینجا نشسته بودم بعد از اون اتفاق بود که جیهوپ سریع رسوندت اینجا و تو همه چی رو فراموش کرده بودی
سونگ مین:جیهوپ همیشه مواظب من بود هیچ وقت یادم نمیره یه بار نزدیک بود تصادف کنم اومد منو ببره کنار ماشین زد بهش و ۳ ماه توی کما بود .هیچ وقت خومو نمیبخشم هیچ وقت ....
جونگ کوک:هی حالش خوبه نگران نباش
دیدم نامجون سریع داره میدوعه ترسیدم و از جام بلند شدم
سونگ مین:چی شد ها چی شد اوردنش بیرون
نامجون:اره،اره خداروشکر حالش خوبه نزدیک بود نخاعش قطع بشه اگه نرسونده بودیمش بیمارستان و اون موقع فلج میشد چون یه تیکه شیشه تا داخل فرو رفته بود تا کمرش خدا بهش رحم کرد
سونگ مین:وای ،خداروشکر حالش خوبه،میتونم ببینمش،(با گریه)
نامجون:اره ،بیا بریم از این طرف
سونگ مین:ممنون
رفتم داخل اتاق چشماش بسته بود چون هنوز بیهوش بود دلم نمیومد تنهاش بزارم به جونگ کوک گفتم:من میخام امشب پیشش بمونم بگو بچه ها برن اینجا الکی واینسن توهم برو
جونگ کوک:اینجور نمیشه پس منم میمونم میگم اونا برن چون تنهات نمیزارم
سونگ مین:باشه
همش به صورتش زل زده بودم ،خسته شده بودم همونجا کنار جیهوپ روی صندلی خابم برد ....
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.