𝐀𝐥𝐨𝐧𝐞 𝐢𝐧 𝐒𝐞𝐨𝐮𝐥 فصل ۶ پارت ۱۷
کوک_راست میگه هیلی جذاب شدی نکنه میخوای دوباره مخ ا.ت رو بزنی؟
_هعیییی اون که دیگه منو نمیبخشه
در ضمن من همیشخ انقدر جذابم منتها امشب قراره جذاب تر از همه باشم
جیمی_کاملا صحیح
_ینی ایستایل اون چجوریه؟
جیمی_خب امروز پاکت لباسشو تو کمپانی براش بردم یک نگاهی انداختم مال اونم مشکی بود با کمی سنگ کاری زده
_امروز؟تو کمپانی؟پاکتشو دادی؟
جیمی_اره.......ای وای
کوک_ار زدی هیونگ ترررر
_چیشده؟امروز چیبوده تو کمپانی
جیمی_امروز ا.ت کمپانی بود ولی چون امادگی دیدنتو نداشت توی اتاقش مخفی بود
_اونوخ من منتطر بودم تا مراسم شروع بشه و ببینمش در حالی که بیخ گوشم بودههه
هوپ_خودش نمیخواست ببینتت خب
_خودش گفت نمیخوام ببینمش؟
جیمی_نه فت الان اماده نیستم
_خدااااایاااااا
جین_داد نزن دیگه الان میری میبینیش
کوک_بله
پیدینیم کارد اتاق شد تعظیمی کردیم بهش
پیدی_به به به پسرای جذابم....خب اماده این بریم جوایز رو درو کنیممم؟
همه باهم_یحححححح
پیدی_عالیه.....
با پیدینیم رفتیم بیرون تیاکستی هم اومد و پشت پرده ی ورودی ایستادیم همه داشتم دنبال ا.ت میگشتم انگار نبود میخواستم برم عقب که پرده کنار رفت و نور تو صورتمون خورد و صدامون زدن
ا.ت ویو
با یونجون در حال صحبت بودم ولی چشمم دنبال اون بود که پرده ی ورود کنار رفت و مجری اسم کمپانی و بنگ پیدینیم رو صدا کرد
بع پشت سرش اسم بی تی اس و تی اکس تی و هم گفت و رفتن تنها من موندم
مجدی_خب نوبتی هم باشه نوبت دختر پر انرژی کیپاپ کسی که این روزا خیلی ترکونده و سرزبون هاست رو معرفی میکنم
کییییمم ا.تتتتتتتت
همه دست و جیغ و هورا میزدن همه ی طرفدارام بودنن خیلی هاشون هم تو کنسرت دیده بودم
برای همشون دست تکون دادم و و رد شدم رفتم جایی که قرار بود بشینم
نگاه که کردم دقیقا کنار تهیونگ بودم
نمیخواستم اول کاری انقد بهم نزدیک باشیم پس گشتم تا صندلی خالی پیدا کنم داشتم همینجور الکی میگشتم که
ته_ببا بشین اینجا.....
برگشتم و......و بالاخره دیدمش.....پعد ۴ سال با یک حرفش برگشتم و دیدمش
ته_بشین
لبخند جذابش خیلی قشنگ بود مثل قبلا با عشق بهم نگاه میکرد ولی اون عشق توی دل من دیگه نبود
به سمت صندلی رفتم و نشستم روش اما اصلا به ته نگاه نمیکردم برخلاف اینکه اون روی من قفل شده بود
_م.میشه انقد نگام نکنی؟احساس خوبی ندارم
ته_نمیتونم.......بعد از این همه سال دارم میبینمت......توهم جوری وانمود نکن انگار دوست نداری منو ببینی
با این حرف بزگشتم و تو چشنلش نگاه کردم
_کی گفته؟
ته_این نگات میگه که سریع برگشتی سمتم
_فکر کردی به اون کارت من بخشیدمت و هنوز عاشقتم؟خیر اشتباه فکر نکن
ته_ولی من هنوز عاشقتم
_اگه عاشقم بودی اون کارو بامن و عشقمون نمیکردی.............
_هعیییی اون که دیگه منو نمیبخشه
در ضمن من همیشخ انقدر جذابم منتها امشب قراره جذاب تر از همه باشم
جیمی_کاملا صحیح
_ینی ایستایل اون چجوریه؟
جیمی_خب امروز پاکت لباسشو تو کمپانی براش بردم یک نگاهی انداختم مال اونم مشکی بود با کمی سنگ کاری زده
_امروز؟تو کمپانی؟پاکتشو دادی؟
جیمی_اره.......ای وای
کوک_ار زدی هیونگ ترررر
_چیشده؟امروز چیبوده تو کمپانی
جیمی_امروز ا.ت کمپانی بود ولی چون امادگی دیدنتو نداشت توی اتاقش مخفی بود
_اونوخ من منتطر بودم تا مراسم شروع بشه و ببینمش در حالی که بیخ گوشم بودههه
هوپ_خودش نمیخواست ببینتت خب
_خودش گفت نمیخوام ببینمش؟
جیمی_نه فت الان اماده نیستم
_خدااااایاااااا
جین_داد نزن دیگه الان میری میبینیش
کوک_بله
پیدینیم کارد اتاق شد تعظیمی کردیم بهش
پیدی_به به به پسرای جذابم....خب اماده این بریم جوایز رو درو کنیممم؟
همه باهم_یحححححح
پیدی_عالیه.....
با پیدینیم رفتیم بیرون تیاکستی هم اومد و پشت پرده ی ورودی ایستادیم همه داشتم دنبال ا.ت میگشتم انگار نبود میخواستم برم عقب که پرده کنار رفت و نور تو صورتمون خورد و صدامون زدن
ا.ت ویو
با یونجون در حال صحبت بودم ولی چشمم دنبال اون بود که پرده ی ورود کنار رفت و مجری اسم کمپانی و بنگ پیدینیم رو صدا کرد
بع پشت سرش اسم بی تی اس و تی اکس تی و هم گفت و رفتن تنها من موندم
مجدی_خب نوبتی هم باشه نوبت دختر پر انرژی کیپاپ کسی که این روزا خیلی ترکونده و سرزبون هاست رو معرفی میکنم
کییییمم ا.تتتتتتتت
همه دست و جیغ و هورا میزدن همه ی طرفدارام بودنن خیلی هاشون هم تو کنسرت دیده بودم
برای همشون دست تکون دادم و و رد شدم رفتم جایی که قرار بود بشینم
نگاه که کردم دقیقا کنار تهیونگ بودم
نمیخواستم اول کاری انقد بهم نزدیک باشیم پس گشتم تا صندلی خالی پیدا کنم داشتم همینجور الکی میگشتم که
ته_ببا بشین اینجا.....
برگشتم و......و بالاخره دیدمش.....پعد ۴ سال با یک حرفش برگشتم و دیدمش
ته_بشین
لبخند جذابش خیلی قشنگ بود مثل قبلا با عشق بهم نگاه میکرد ولی اون عشق توی دل من دیگه نبود
به سمت صندلی رفتم و نشستم روش اما اصلا به ته نگاه نمیکردم برخلاف اینکه اون روی من قفل شده بود
_م.میشه انقد نگام نکنی؟احساس خوبی ندارم
ته_نمیتونم.......بعد از این همه سال دارم میبینمت......توهم جوری وانمود نکن انگار دوست نداری منو ببینی
با این حرف بزگشتم و تو چشنلش نگاه کردم
_کی گفته؟
ته_این نگات میگه که سریع برگشتی سمتم
_فکر کردی به اون کارت من بخشیدمت و هنوز عاشقتم؟خیر اشتباه فکر نکن
ته_ولی من هنوز عاشقتم
_اگه عاشقم بودی اون کارو بامن و عشقمون نمیکردی.............
۳۲.۱k
۰۹ اردیبهشت ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.