دلم یک خانه ی قدیمی میخواهد با شیشه های مثلثی رنگی که موق
دلم یک خانه ی قدیمی میخواهد با شیشه های مثلثی رنگی که موقع عبور آفتاب نور را هزار تکه کنند و هی رنگ بپاشند توی اتاق
یک حوض آبی کاشی کاری شده هم برای وسط حیاط میخواهم، پر از ماهی قرمز های گلی که با جنب و جوش توی آب قل بخورند و به خانه نشاط ببخشند یک بوته ی یاس میخواهم که میان باغچه بکارمش؛ تابستان که شد، نزدیک غروب کمی آب بپاشم کف حیاط؛ قالی پهن کنم روی سنگ فرش های نم دار و همینطور که عطر یاس را نفس میکشم، از مسجد کوچک محل صدای اذان بپیچد توی گوشم اصلا باغچه را پر میکنم از بوته های گل محمدی و رز سرخ هم جلوه دارد و هم خوش عطر است؛ چندتایی هم نرگس و زنبق در میانشان
یک حوض آبی کاشی کاری شده هم برای وسط حیاط میخواهم، پر از ماهی قرمز های گلی که با جنب و جوش توی آب قل بخورند و به خانه نشاط ببخشند یک بوته ی یاس میخواهم که میان باغچه بکارمش؛ تابستان که شد، نزدیک غروب کمی آب بپاشم کف حیاط؛ قالی پهن کنم روی سنگ فرش های نم دار و همینطور که عطر یاس را نفس میکشم، از مسجد کوچک محل صدای اذان بپیچد توی گوشم اصلا باغچه را پر میکنم از بوته های گل محمدی و رز سرخ هم جلوه دارد و هم خوش عطر است؛ چندتایی هم نرگس و زنبق در میانشان
۲۶.۵k
۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۱