خیلی گشنم بود رفتم یخچال رو نگاه کردم دیدم قورمه سبزی تو یخچاله یاد دیانا افتادم دختره بدبخت
دیانا
صبح بیدار شدم رفتم پایین
ارسلان:دیانا امشب رفیقام با رل هاشون میاد غذا درست کن اگه کمک لازم داشتی بگو
دیانا:هوم نه مرسی
ارسلان:از همون قرمه سبزی ها درست کن😋
دیانا:باش
ارسلان:ناراحتی از دستم
دیانا:نه چون هیچ انتظاری نداشتم که باهام خوب باشی چون منو خریدی دیگه
ارسلان:دیانا به خدا ی بار دیگه بگی منو خریدی....
دیانا:باشه باشه دیگه نمیگم
بعد از این حرفم رفتم اشپز خانه و مشغول غذا درست کردن بودم که یکی از پشت بغلم کرد خیلی ترسیدم
ارسلان:ببخشید
هیچی نگفتم ازش جدا شد و رفتم بیرون...
دیگه واسه ی امروز بسه اینم فقط به خاطر یک نفر گذاشتم
#اردیا#دیانا#ارسلان#امیر #ممد#نیکا#متینیکا#اتوسا#عسل#مهراب#تتلو
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.