🍷پارت53🍷
🍷پارت53🍷
*میسو*
برنگشت
_تاحالا شده موقع حرف زدن زبونتو گاز بگیری؟
+اره
_از عمد بود
+نه
_پس حتی نمیتونی به خودتم اعتماد کنی
رفت و موندم با حرفاش، میتونم درکش کنم بهش حق میدم، کسایی که خیلی اذیت شدن نمیتونن به کسی اعتماد کنن و همه ی درداشونو میریزن تو خودشون
مثل من تنها کسی که بهش اعتماد داشتم تو کل سال های زندگیم فقط و فقط مینا بود که اونم رفت و من تنها موندم تنها شدم
دختری که صداشو فقط بیمارا میشنون، دختری که درداش معلوم نیست و احساشو تو خودش میکشه کوک خیلی منو یاد خودم میندازه و هر وقت میبینمش باعث میشه بیشتر درمورد خودم فکر کنم
ولی حالا که فکرشو میکنم میبینم من تاحالا جلوی کسی گریه نکردم، تاحالا در این حد عصبانی نشده بودم و اصلا داد نزده بودم
جالبه اولین هام داره تو این خونه اتفاق میوفته حتی...انگشت اشاره مو گذاشتم رو لبم
حتی اولین بوسم
درسته بروز بود درسته دردناک بود درسته با شکنجه گرم بود اما خوب اولین بوسم بود قبل اون حتی نشده بود یه پسر لمسم کنه شاید بخاطره این بود که انقدر ضد اجتماع بودم هیچکس منو نمیدید
یا زیادی کسل کننده بودم، یاد اولین کراشم افتادم سال اول دبیرستان بود زیادی ساده بودو من جذب همونش شده بودم انقدر ساده بود که یه دختر خوشگل اومد مخشو زد بعد من کل اون سالو بخاطرش گریه کردم
و مینا هی میزد تو کلم و میگفت خستم کردی
با یاداوری اون روزا خندم گرفت
الان که میبینم اصلا یادم رفته بود اون پسررو
در حال خندیدن بودم سرمو برگردوندم و با دیدن کوک که دستشو رو چونش گذاشته بود
خندمو خوردم ایش دو دقیقه نمیزاره تو حال خودم باشم
_خیلی شبیه بچه هایی مخصوصا وقتی میخندی
+این الان تعریف بود
نیشخند زد
_از بچه ها خوشم نمیاد
اخم کردم و سرمو برگردوندم برام اهمیتی نداشت
_برام یه قهوه بیار
حرصی نگاش کردم اومد تو و نشست رو کانتر نکنه میخواد همینطوری نگام کنه، خوب من دست و پامو گم میکنم
سرشو خم کرد و نگام کرد
+معمولا اونجا میشینی
_نه الان نشستم تورو بپام مشکلیه؟
+مگه من میخوام چیکار کنم
_درست کردن قهوه برای من
+خوب پس نیازی نیستمنو بپایی
_میخوام ببینم موقع کار چه شکلی میشی
این پسر فقط بلده بره رو اعصابم زبونمو رو لبم کشیدم
+قهوه کجاست؟
با دستش به یه نقطه اشاره کرد برگشتم که کابینتو دیدم رفتمو قهوه رو برداشتم
_نه نه وایسا
برگشتم سمتش
+چرا؟
_حالا که میبینم قهوه حال نمیده
سوالی نگاش کردم
_هات چاکلت درست کن برام
چشمامو محکم بستم دلم میخواد خفش کنم...
💖😜😍🤭
*میسو*
برنگشت
_تاحالا شده موقع حرف زدن زبونتو گاز بگیری؟
+اره
_از عمد بود
+نه
_پس حتی نمیتونی به خودتم اعتماد کنی
رفت و موندم با حرفاش، میتونم درکش کنم بهش حق میدم، کسایی که خیلی اذیت شدن نمیتونن به کسی اعتماد کنن و همه ی درداشونو میریزن تو خودشون
مثل من تنها کسی که بهش اعتماد داشتم تو کل سال های زندگیم فقط و فقط مینا بود که اونم رفت و من تنها موندم تنها شدم
دختری که صداشو فقط بیمارا میشنون، دختری که درداش معلوم نیست و احساشو تو خودش میکشه کوک خیلی منو یاد خودم میندازه و هر وقت میبینمش باعث میشه بیشتر درمورد خودم فکر کنم
ولی حالا که فکرشو میکنم میبینم من تاحالا جلوی کسی گریه نکردم، تاحالا در این حد عصبانی نشده بودم و اصلا داد نزده بودم
جالبه اولین هام داره تو این خونه اتفاق میوفته حتی...انگشت اشاره مو گذاشتم رو لبم
حتی اولین بوسم
درسته بروز بود درسته دردناک بود درسته با شکنجه گرم بود اما خوب اولین بوسم بود قبل اون حتی نشده بود یه پسر لمسم کنه شاید بخاطره این بود که انقدر ضد اجتماع بودم هیچکس منو نمیدید
یا زیادی کسل کننده بودم، یاد اولین کراشم افتادم سال اول دبیرستان بود زیادی ساده بودو من جذب همونش شده بودم انقدر ساده بود که یه دختر خوشگل اومد مخشو زد بعد من کل اون سالو بخاطرش گریه کردم
و مینا هی میزد تو کلم و میگفت خستم کردی
با یاداوری اون روزا خندم گرفت
الان که میبینم اصلا یادم رفته بود اون پسررو
در حال خندیدن بودم سرمو برگردوندم و با دیدن کوک که دستشو رو چونش گذاشته بود
خندمو خوردم ایش دو دقیقه نمیزاره تو حال خودم باشم
_خیلی شبیه بچه هایی مخصوصا وقتی میخندی
+این الان تعریف بود
نیشخند زد
_از بچه ها خوشم نمیاد
اخم کردم و سرمو برگردوندم برام اهمیتی نداشت
_برام یه قهوه بیار
حرصی نگاش کردم اومد تو و نشست رو کانتر نکنه میخواد همینطوری نگام کنه، خوب من دست و پامو گم میکنم
سرشو خم کرد و نگام کرد
+معمولا اونجا میشینی
_نه الان نشستم تورو بپام مشکلیه؟
+مگه من میخوام چیکار کنم
_درست کردن قهوه برای من
+خوب پس نیازی نیستمنو بپایی
_میخوام ببینم موقع کار چه شکلی میشی
این پسر فقط بلده بره رو اعصابم زبونمو رو لبم کشیدم
+قهوه کجاست؟
با دستش به یه نقطه اشاره کرد برگشتم که کابینتو دیدم رفتمو قهوه رو برداشتم
_نه نه وایسا
برگشتم سمتش
+چرا؟
_حالا که میبینم قهوه حال نمیده
سوالی نگاش کردم
_هات چاکلت درست کن برام
چشمامو محکم بستم دلم میخواد خفش کنم...
💖😜😍🤭
۵۰.۵k
۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.